نتایج جستجو برای عبارت :

درمانده گشته ام ولی ثابت قدم هنوز

به درجه ای از مورد تمسخر قرار گرفتن رسیده ام که اگر کسی بگویید مجتهد،عبدالباسط یا کلماتی از این قبل همگی را قتل عام خواهم کرد...
با همه‌ی این اوصاف در ظاهر امر جهت تغییرات مثبت تنها لبخند میزنم و یا سکوت میکنم تا مبادا عصبانیتم باعث رفتار زننده ای شود....
امیدوارم این حجم از ارادتشان قدم هایم را سست نکند....
ای دوست رقصان گشته ای فرمانبر جان گشته ای
در سوی طفلان بوده ایدر کوی جانان گشته ای
از بند خویشان رسته ایآزاد و خندان گشته ای
صد تن بُدی و تک شدیبا عشق همسان گشته ای
بی باک و تازان همچو شیرجفت عقابان گشته ای
از کفتری و کوتهیرستی و تابان گشته ای
بودای اغما بوده ایبیدار و غرّان گشته ای
صوفی دنیا بوده ایحالی به عرفان گشته ای
زهد و نما و رنگ را کشتی و پنهان گشته ای
از حلقه های عقل دونجستی به ایوان گشته ای
برپا شدی صد مرحباآنسوی کیهان گشته ای
رقصان ش
دوشنبه شد منور در نظرها،
ز خشت همدلی بنیاد گشته.
ز آب دیده و آب جبینها،
ز مهر سینه ها آباد گشته.
دوشنبه از امید آباد گشته،
گلستان گشته است از عشق و ارمان.
دوشنبه گشته بس زیبا و دلکش،
دوشنبه مرکز علم است و عرفان.
به آواز فلک، هم ششمقامش
دوشنبه تا فلک آوازه دارد.
ندیده گر کسی درواز ه هایش،
درون سین هها دروازه دارد.
دوشنبه جوهر ارمان دلها،
دوشنبه گوهر دنیای تاجیک.
به روی مردم دلجوی عالم
گشاده هر در دلهای تاجیک.
گم گشته ام به شوق؛ که پیدا کنی مرا !...دیوانه گشته ام که مداوا کنی مرا !...پوشانده ام تمام خودم را زِ عالمی ؛با این خیال خوش که تماشا کنی مرا ...جانا چه می شود که تمنا کنی مرا ؟!...من قطره ام تو برکه نه دریاچه ی منی !خورشیدِ من بدون تو سرده زندگی ...آماده ام که باز تو شیدا کنی مرا !...گم گشته ام به شوق که پیدا کنی مرا !... : ) ❤#نرگس_صرافیان_طوفان
این موی سفیدم همه از غصه عشق است عشقی که شده یک طرفه آفت جانم این آفت جان گشته مراآب حیاتی هم گشته نفس هم شده است سفرهٔ نانم این عشق که جاری شده در خونُ رگ من اکنون هویداست دز شعرُ زبانم این عشق مرا پیر کندمثل زلیخا یاآخرازاین عشق بمیرم نمانم رسوای جهان...
چو احسان آمد از مسجد سلیمان ... مهیا کردمش من چای و قلیان
نشستیم و بگفتیم از گذشته ... همان هایی که گشته عهد و پیمان
امیر پارسا که گویی رونوشتی ست ... ز خلق و خوی آن دوران احسان
دلا هم گشته از خواهر تنی تر ... به سولمازی که میچسبد چو سیمان
ز حامد هم مکرر یاد کردیم ................ همان طوری که کردیم یاد هامان
بگفتیم از پیام و گه ز پویا .................. دمی هم از حدیث و گه ز ایمان
دمادم گفتمش جانم عوض کن ................ بلیتی را که گشته گاه پایان
مرا امید باشد تا
عالمخدا، یکتا تویی، آدمخدا گشته فزون،
ای همزبان من، چرا حال زبان گشته زبون؟
دین دشمن من گشته است یارم بت زیبای دهر،
بیگانه مزهب های غیر جان آشنا با من کنون.
خواهم، که بینی روی شید در عالم هر تیره دل،
روشن طلوعی بی غوروب، دنیای دل، دنیای دون.
ملّا خورد خون جگر، بدخو شود شاگرد او،
طفل دبستان زمان دلهای ما را کرد خون.
در مرز و بوم هستیت بیم مریضی بد ترا،
تا بام نفتد بر سرت باید زنی زیرش ستون.
دنیا همه دو نپرور است، دون یا ز ما بالاتر است،
گردون بچرخ
اربعین یعنی حماسه عاشقی و انتظار/دلبری خالصانه بندگی کردگار/میرود پای پیاده زائرش سوی حسین/برترین احساس عزت درتمام روزگار/کربلاداردشکوهی بی نظیر وباهدف/زینب وسجادداده بهر شیعه افتخار/باولایت تاشهادت شد شعارعاشقی/شیعه ودین وبصیرت بهرعالم آشکار/دررکاب رهبرخود گشته آماده زشور/دشمنان ازوحدت ما درشکست واحتضار/برلب زائر سراسر هست ذکریاحسین/یک یک آیات قرآن گشته آنجاانتشار/عشق ثارالله داردوحدت و دلدادگی/اربعین این عاشقیها هست شوق انفجار/زم
یک امام جمعه شد مهمان عاشورائیان/همنشین با شهیدان درشب قدری عیان/حضرت خرسندرا خرسند رحمانی رسید/گوهرتقدیراو گشته شهادت درجهان/استجابت دردعایش زودمعنا گشته است/مثل مولایش علی پرزد بسوی آسمان/قاتلش چون ابن ملجم خنجراز رو بسته بود/شمرگونه باجنایت هست درخیل بدان/لیک اندر کازرون گشته عزایی بس بزرگ/درفراق یاررهبر چشمها شد بی امان/خوش بحال برشهیدان رهنمای عالمند/زمزم آمادگیها داده بر صاحب زمان/
حس نبودن تو عجب سخت نابجاستاندوه رفتن تو غمی سخت وجانفزاستدر حیرتم از آن همه ابراز عشق تودرمانده ام، فرار،کجای قرار ماستازچه فرار می کنی از عشق دم نزناین درد عشق نیست، تبانی قصه هاسترنجیدنت درست،غلط گفتنم صحیحکو ببخششی که حال بزرگان قومهاستافسرده ای، ملال تو افزون زحد شدهاین نکته هم دلیل همان درد و رنجهاستپا می کشی تو از دل من میروی بروباور نمی کنم که هجر سر آغاز ماجراستبا دست بسته لب بگشایم به احتضارجانم بگیر و سخت نگیر ،این قضا بلاستدر
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۶ محرم ۹۸
دشمنانش همه درمانده و نیرنگ زدندبه تلافی جمل، ضربه هماهنگ زدنددوره کردند، دویدند سویش با عجلهدسته ای که همه جا، پای ولا لنگ زدندجای نُقل شب دامادی او، با دلِ پُر...نوه ی فاطمه را از همه سو سنگ زدندیوسف نجمه، نقابش به روی خاک افتادگرگ ها بر بدن زخمی او چنگ زدندپهلویش بوی حسن داشت، بوی فاطمه داشتنیزه بر پهلوی او قومِ نظر تنگ زدنداسب ها جای حنا بر سر و بر صورت اوتاختند آن قدر از خون، به رخش ر
ای خدا ، ای خالق عشق و شعور
ای خداوند گرامی ای غفور
کن کمک تا آنکه برداریم ما 
گام دوّم با خردمندی و شور
کشور ایران کند با اقتدار
از گذرگاه خطرناکش عبور
با تعمّق کرده دشمن را فلج
حق شود حاکم در اجرای امور
حال و روز تک تک مردم شود
پر زشادیهای همراه غرور
صبر آنها میوه ی خود را دهد
صلح و خوبی بهر عالم با وفور
روبروی ظلم و جور شرق و غرب
گشته دولتهای اسلامی جسور
یک نگاه تازه حاکم تا از آن
رهبران مسلمین گشته فکور
از تشرهای شیاطین واهمه
گردد از کلّ مسلم
 
هیچ داری از دل مهدی خبر؟گریه‌های هر شبش را تا سحر؟او که ارباب تمام عالم استمن بمیرمسر به زانوی غم است“شیعیان”مهدی غریب و بی کس استجان مولا معصیت دیگر بس است“شیعیان”بس نیست غفلت‌هایمان؟غربت و تنهایی مولایمان؟ما عبید و عبد دنیا گشته‌ایمغافل از مهدی زهرا گشته‌ایممن که دارم ادعای شیعه گی چه بگویم من به جز شرمندگی …
هزار سال پیش 
شبی که ابر اختران دوردست 
می گذشت از فراز بام من 
صدام کرد
چه آشناست این صدا 
همان که از زمان گاهواره می شنیدمش
همان که از درون من صدام می کند 
هزار سال میان جنگل ستاره ها 
پی تو گشته ام ...
ستاره ای نگفت کز این سرای بی کسی 
کسی صدات می کند!
هنوز دیر نیست 
هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست 
عزیز هم زبان 
تو در کدام کهکشان نشسته ای ... 
 
× هوشنگ ابتهاج - همزاد 
× شعر جدید جناب سایه ، بخش هایی از این شعر باعث می شود نفس آدم بگیرد
× شبی دیگر
هر که نبود خیرخواه زندگی،
گیرد او را آخر آه زندگی.
زنده دارد هر که یاد مرده را،
زنده باد او در پناه زندگی.
ما گنهکاران بی عیبی خویش،
بهر هر عیب و گناه زندگی.
دیده عیب کس نبینیم عیب خویش،
کور گشته در نگاه زندگی.
 رهبلد رهگم زند در نیمه راه،
گشته خود گمراه راه زندگی.
گر کسی با کوته عقلی غافل است،
روسیه روز سیاه زندگی.
گر کسی چاهی کند از دشمنی،
می فتد آخر به چاه زندگی.
در وجودم ترسِ ذهنیِ دهشتناکی وجود دارد که رویاهایم را مفلوج و درمانده می کند. این ترس واقعی نیست. اما ریشه اش درونِ ذهنِ خیالبافم است. می گویند؛ این برخورد و واکنشِ آدم هاست که نشان می دهد چقدر به شما ارادت دارند، وگرنه هیچ کس تا به حال نتوانسته است قلبِ آن ها را از نزدیک ببیند. می خواستم بدانی هنوز توی دنیایم زنده ای. در خیالاتم، در رویاهایم، میان کابوس ها و خواب هایم، وسط پیاده روی های کنار سنگفرش های پارک، زیر درخت های کاج که صدای قارقار کلا
خانه خراب شد و دنیا هنوز هست
بازان زد و صحرا هنوز هست
آن ابر که باریده بود در صحرا
خشکید و تَه کشید و دریا هنوز هست
آزرده ایم ما نکند دنیا هدر رود
دیروز رفته اگر فردا هنوز هست
سر ، عاشق است ، تن ، هویٰ ، جان ، فرشته است
سر ها ز تن جدا شد و جان ها هنوز هست
هرچند مهر باطل افکار من زده
اما بدان که پختن سودا هنوز هست
او گرچه رفت و دل ، دل نمیشود
رویای هرشب و شب ها هنوز هست
روزگاری
خوب حالی داشتی


قلب پر سوز و گدازی
داشتی


نیمه شب راز و نیازی
داشتی


آن تهجدها چه شد
بگذاشتی؟


در گه ما خوب درگاهی
نبود؟


کین همه دوری از آنجا
داشتی ؟


منت مخلوق بهتر از من
است؟


کز در من سوی آن
بگذاشتی؟


پس چه شد آن ادعای
عاشقی؟


پس چرا ما را به هیچ
انگاشتی؟


خوب بود از بعد آن کوه
گناه


حرمت ما را نگه میداشتی


کاش بعد از سر زدن در
کوی غیر


یک نظر هم سوی ما می
داشتی


آخر این قلب تو جای غیر
نیس
در وجودم ترسِ ذهنیِ دهشتناکی وجود دارد که رویاهایم را مفلوج و درمانده می کند.
این ترس واقعی نیست. اما ریشه اش درونِ ذهنِ خیالبافم است.
می گویند؛ این برخورد و واکنشِ آدم هاست که نشان می دهد چقدر به شما ارادت دارند،
وگرنه هیچ کس تا به حال نتوانسته است قلبِ آن ها را از نزدیک ببیند.
می خواستم بدانی هنوز توی دنیایم زنده ای.
در خیالاتم، در رویاهایم، میان کابوس ها و خواب هایم، هنگامِ قدم زدن روی سنگفرش های پارک،
زیر درخت های کاج که صدای قارقار کلاغ مغ
چله آمدبرنمازجمعه مثل انقلاب/گام دوم راولایت امتش کرده خطاب/در سپهرعزت آن شیعیانش سرفراز/این نمازپرفضیلت مثل شمس وآفتاب/جای خودرابازکرده خدمتش بی انتها/گشته آدینه برایش باصفاو پر ثواب/هم به قرآن خدا وهم به گفتار نبی/حامیان برولایت سوی جمعه در شتاب/ازبصیرت قلبهایی مملو آرامش است/کاخ دشمن برسراو بارها گشته خراب/درثواب حج وعمره هرمصلی شدشریک/دورمی سازد زشیعه سختی وزجروعذاب/روح تقواو خلوصش رمی شیطان رجیم/گشته ذکرالله اکبر درحدیث ودرکتاب/ی
اول ذیقعده آید شیعیانش شادمان/نورباران گشته عالم هم زمین و آسمان/دخترموسی بن جعفر آن سپهر برتری/گشته میلادشریفش رحمتی بهرجهان/مظهرجودوکرامت حضرت معصومه است/بارگاه فاطمیه گلشن امن وامان/شادمانی از قدومش آفرینش راگرفت/خواهر مولارضا شد مقتدای شیعیان/قم ز یمن مقدم او گشته است دارالشفاء/آفرین برخلقت اوبر خدای لامکان/او حریم اهل بیت و شافع روز جزاء/شدکریمه حضرت اوآشکارا ونهان/بارگاه باصفایش هم امید مسلمین/زائرمعصومه باشدمهدی صاحب زمان/شدپن
گشته ویران
بارگاه قدس انوار الهی
قبرهای جمله خاکی   
بی ضریح و سایبان
در کوره ی گرمای خورشید
زین مصیبت
اشک غم جاری است
از ابر دو چشم آسمان هم
خادم این قبرها
باران اشک مومنین است
صحن آنها
وسعتش تا قلب پاک متقین است
می توان دریافت اوج غصه را
از سنگ ها ی داغ صحرا و بیابان
بادها هم خاک غم ریزند بر سر
قبرهای گشته ویران
جمله شب ها
فاقد شمع و چراغان
ظهرهای داغ و سوزان
هشتم شوال شد
وهابیت
این دشمنان دین و قران
بقعه ها
گلدسته ها را
یک به یک بنموده ویرا
کوچه ای بی شهید اگر مانده
نا شهیدش منم که درمانده
با سواران سواره می راندم
همه رفتند و من جا ماندم
گفتم اینجا مرا رها نکنید
نگذاریدم و جفا نکنید
تن بی روح را نمی خواهم
جسم مجروح را نمی خواهم
اینکه اینجاست لاشه است نه روح
ײشاعری خستهײ ، ײعاشقی مجروحײ
چه بگویم قسم به ذات خدا
روح من رفته است با شهدا
شاعر:شهید مدافع حرم حاج هادی کجباف
یا حسین
اصلا فکرش را هم نمی کردم 
دعای عرفه ات هم آنقدر جانسوز باشد
دارم می سوزم... 
بیچاره ام کردی وقتی ندا سر دادی:
{... محل روییدن دندانهایم،... و بار بر مغز سرم و رسایى رگهایى طولانى گردنم، و آنچه را قفسه سینه ام در برگرفته، و بندهای پى شاهرگم، و آویخته هاى پرده دلم، و قطعات کناره هاى کبدم،... خلاصه با تمام این امور گواهى مى دهم بر اینکه اگر به حرکت مى آمدم و طول روزگاران، و زمانهاى بس دراز مى کوشیدم، بر فرض که آن همه زمان را عمر مى کردم، که شکر
یوسف
زهرا(س) اسیر بند زندان گشته است
درغم او دانه ی زنجیر گریان گشته است
صد
شرر بر جان او افتاده از زهر جفا
بس که می سوزد تنش، افتان و خیزان گشته است
چاه
زندان قتلگاه او شد از جور زمان
در عزایش آسمان هم اشک ریزان گشته است 
سوخت
مغز استخوان شیعیان از داغ او
چشمشان خون است و دلها نیز سوزان گشته است
بهر
حفظ دین و ایمان داده جان خویش را
هر مسلمان زاده ای سر در گریبان گشته است
گشته
از چه صورتش مانند زهرا(س) نیلگون؟
صورت او نیلی از رنج فراوان گشته است
یوسف
زهرا(س) اسیر بند زندان گشته است
درغم او حلقه ی زنجیر گریان گشته است

صد
شرر بر جان او افتاده از زهر جفا
بس که می سوزد تنش، افتان و خیزان گشته است

چاه
زندان قتلگاه او شد از جور زمان
در عزایش آسمان هم اشک ریزان گشته است 

سوخت
مغز استخوان شیعیان از داغ او
چشمشان خون است و دلها نیز سوزان گشته است

بهر
حفظ دین و ایمان داده جان خویش را
هر مسلمان زاده ای سر در گریبان گشته است

گشته
از چه صورتش مانند زهرا(س) نیلگون؟
صورت او نیلی از رنج فراوان گشته

مرا نکاوید ،مرا بکاریدمن اکنون بذری درستکار گشته ام !مرا بر الوارهای نور ببندیداز انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازیدگوش هایم را بگذارید تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کند ،چشمانم را گل میخ کنید وبر هر دیواری که در انتظار یادگاری کودکی است !بیاویزید ..در سینه ام بذر مهر بپاشید تا کودکان خسته از الفبا در مرغزارهایم بازی کنند ،مرا نکاویدواژه بودمزنجیر کلمات گشته ام ،سخنی نوشتم که دیگران با آرامش بخوانندمن اکنون بذری درستکار گشته ام ،م
 
من گلی  خشکیده  در  بشکسته گلدانم هنوز
از  ازل    بیمارم و دنبال   درمانم     هنوز
در پس  یک شیشه ی  بشکسته دور از آفتاب
شاخه ای بشکسته در بشکسته گلدانم هنوز
گر چه   دلتنگ    بهار و    بلبل    سر گشته ام
در پی   سرمای    جانسوز     زمستانم   هنوز
رقص  گل    در   زیر   باران    دلنوازی    میکند
من  ولی  در حسرت  یک  قطره   بارانم  هنوز
از همان روزی که با غم عهد و پیمان بسته ام
تا  که  هستم   بر  سر  آن عهد و پیمانم هنوز
زنده بودن   را   فقط
از فراقت , من فراغت را نمی جویم هنوز یک نفر بی آنکه باشد , هست و با اویم هنوز شعر گفتن را غمت چون خوب یادم داده ست نکته ای گفتی به تفسیرش غزل گویم هنوز گفتم از جان بگذرم تا گردم از جانان رها پای بر چشمم نهاد از خاک می رویم هنوز برکه با تصویر ماهش عشق بازی می کند دوری و سرمستی از یاد تو می بویم هنوز من نه یک دم زندگی کردم نه مردم بعد تو شانه ات گم شد , پریشان ست گیسویم هنوز فصل کوچ ست و پرنده خانه اش را ترک کرد من که ره با اختیار خود نمی
شبه پیغمبرعلی اکبررعناجوان/روز عاشوراکشیده پربسوی آسمان/پور زیبای حسینی زمزم احساس بود/اسوه گشته تاقیامت ازبرای شیعیان/حضرت اودرجوانی بود مرد بندگی/خلق وخویش مثل احمد ازبرای عاشقان/جنگ اوبادشمنانش یادمانی ازعلی/درحماسه مثل حیدر هم شجاع وقهرمان/تیروشمشیری زدشمن فرق مولاراشکافت/آسمانها گریه داردازبرایش بی امان/روی زانوی حسینی راس خونین علی/سخت گشته بهربابا لحظه پرواز جان/شیعیان ازداغ مولا اشک ریزان میشود/گریه کرده بهراکبر مهدی صاحب ز
هفته وحدت سراسرافتخارو عزت است/مسلمین راشادمانی در پناه رحمت است/گشته میلاپیمبر رحمه للعالمین/نام زیبای محمد برجهانی برکت است/بنده خوب خدا و اشرف مخلوق رب/سرفرازی رسالت انبیاء راشوکت است/گشته شیطان ستمگر خوار ورسوا و خفیف/دشمنان دین ماراصدشکست وذلت است/شیعیان ومسلمین راگوی تبریک زیاد/هفته خیر و شکوه و شادمان وحدت است/باولایت با بصیرت صبح پیروزی رسد/این همای جاودانی باسلاح همت است/هفته وحدت بگردد خواستگاهی برظهور/عشق مهدی بر مسلمان برتر
در بدن رمقی نمانده و وی به مانند خط کش ژله ای های بی کاربرد خورنده مخچه، از آن سو به این سو میفتم و در جای جای جسم ، گویی کوه بلند قامتی صدها سال بر بدن سنگینی می کرده، درد و ناله بر می خیزد، از دو خواهر و بردار کوچک ژیگولانه ام، ویروسی بر من چیره گشته و از شب هنگام گذشته، معده بود که پس می زد خوراک ها و مانند فواره ای بر گلویم فشار می آورد و سردرد نیز همراه آن، بیشتر مرا سرشار از بیحالی می کرد، دیگر آنکه، نشانه های سرما زدگی بر ما دیده می شد و از ب
به نام او...
 غروب یک‌ روز زمستانی بود. دفتر شعرش را باز کرد و خواند:
چون رملهای خسته ی صحرا نشسته امبی وزن و در سکوت همین جا نشسته ام
گفتم: دست بردار، بی وزنی و سکوت صفت قاصدک هاست، اما تو که قاصدک نیستی نازنین!
لبخند زد و گفت: اما میتونم باشم ها!گفتم: من که عاااااشق قاصدکهام، چون هنوز هم به خیال خام بچه گی هایم ، فکر می کنم قاصدکها از طرف خدا برایمان خبرهای خوب می آورند. ثابت کن که شبیه قاصدکی!!
اما بعدش یادم رفت بهش بگم: شوخی کردم به خدا!
و ثابت ک
متن آهنگ ای وای بر ما از حامد نیک پی تقدیم به شما عزیزان ...زلف آشفته ات ، گشته آرام ِجاندل که رفت از بَرم ، تو کنارم بمانعقل راهی‌ نبرد ، مست و دیوانه شدعاشقی کن چُنان ، همچو افسانه شوای وای وای بر ما ، عشق داد بر بادهستیِ ما راای وای وای بر ما ، عشق داد بر بادهستیِ ما راوای اگر لحظه‌ ای ، بی‌ غمت بگذردآه عشقت ببین ، تا کجا میبَردیک نگَه کردی ، و بی‌ دل و جان شدمتا بسازی مرا ، سخت ویران شدمزلف آشفته‌ ات ، گشته آرامِ جاندل که رفت از بَرم ، تو کنار
همیشه خدا همین بودم !
از بچگی عاشق حفظ غزل های حافظ بودم..حتی اگ ی جاهایی متوجه منظور دقیق واژه های چیده شده نمیشدم..
ذوق زدگی سر حفظ فلان شعر و بیت عادت هفتگی ام بود..
دفتری داشتم با اسم دفتر شعر های حفظ شده!
هنوز هم همینم
عاشق فلسفه و عرفان و عشق! 
بعد از اتمام یک متن نه چندان شاید منطقی انقدر ذوق میکنم که انگار در عرش آسمان در حال پروازم! :)
هنوزم مثل همیشه عاشق شکلات تلخم ب همراه شیر قهوه
هنوز هم عاشقِ دست های کوچولوی نرم و لطیف بچه هام
و بوی لپ ه
وقتی میگویند ثابت قدم باشیم..  نه اینکه لجوج و حق به جانب از کرده و ناکرده ی خود دفاع کنیم و همان راه همیشگی را ادامه دهیم..  خیر ثابت قدم بودن به این سادگی ها هم نیست!    باید به مفهومی برسیم، مفهومی که مارا هنرمندانه به انصاف نزدیکتر کند...  و ثابت قدم بودن در اینراه .. مارا به مفهوم و تعریف بهتری سوق خواهد داد..  چون دیگر برایمان مهم نگاه و نظر شخصیمان نیست..  بلکه تجاوز نکردن از حدود حق و حقیقت است! 
ازداغ بابا یوسف زهرابگرید/در این مصیبت ماه خوش سیمابگرید/خلوت نشین نیمه شبهای پرستش/مظلوم دوران بازهم تنهابگرید/بر عسکری دشمن نگر زهرجفاداد/بر ماتم اوحضرت یکتابگرید/درد یتیمی بهرمهدی سخت گشته/با سوگواری بهراومولابگرید/ماتم سرای حضرتش یادازمحرم/همراه مهدی شیعه وآقابگرید/اشکی به چشم حضرت صاحب زمان است/در سامرا هردیده برنابگرید/برقلب مهدی سخت گشته این مصیبت/حتی نسیم و باد درصحرابگرید/باشدظهورش مرهمی از بهربابا/شیعه برایش تاخودفردابگرید
دانلود آهنگ نوحه و مرثیه سرایی کویتی پور ممد نبودی
Download Nohe Koweiti Pour Mamad Naboodi
آهنگ غمگین مخصوص آزاد سازی خرم شهر با صدای غلام کویتی پور بنام ممد نبودی
دانلود مرثیه و نوحه بسیار زیبا ممد نبودی با صدای ماندگار غلام کویتی پور
دانلود آهنگ خاطره انگیز ممد نبودی غلامعلی کویتی پور
شعر این سروده توسط جواد عزیزی از هم رزمان ”شهید محمد جهان آرا”
به مناسبت سالگرد این شهید بزرگوار سروده شده است ….
برای دانلود نوحه به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن نوحه و م
باران اشک شیعیان داغ محمد است/سوگ بزرگ این جهان داغ محمداست/اوخاتم پیمبران محبوب کردگار/گریه برای دوستان داغ محمد است/حیدروفاطمه زاو غمدیده گشته اند/تاریک گشته آسمان داغ محمداست/سبطین مصطفی نگرغمگین حضرتش/باشد عزای بیکران داغ محمداست/حتی خدای احمدی گردیده سوگوار/رفته زدین ماامان داغ محمد است/اندر مدینه بهراو باران گریه هاست/غمنامه هاشده عیان داغ محمد است/صاحب عزای حضرتش مهدی فاطمه/گریدبراوبه هرمکان داغ محمداست/
هرجا نظر اندازم، طرحی­ست ز فیزیکش  هم نوع کوانتیکش هم نوع کلاسیکش
بر سفره ی درویشان، پنهان ز بداَندیشان  پیدا شده بر ایشان، طرحی ز مکانیکش
از میکده واماندم، دانشکده­ شد جایم تقدیر بزد گولم، با شیوه و تکنیکش
از جانب میخانه، رفتم به رصدخانه  با خنده­ ی مستانه، دلشاد ز اُپتیکش
دیدم ز تلسکوپ هم پنهان شده آن مه­ رخ  گفتا بُود این خارج، از قدرت تفکیکش
این شاعر شوریده، زان زلف کوانتیده هرچند جفا دیده، کی آمده دَر جیکش؟!
چشمش شده چون لاله، خیس
اشک چشمان روی گونه مثل دریا میشود/درفراق حاج قاسم غم به دلها میشود/راه ورسم عاشقیها از سلیمانی رسید/شیعه باگلواژه او عشق طاهامیشود/درجهان محبوب گشته باشهادت آن عزیز/انتقامی سخت اینک مزداعدامیشود/حیف این سرداردلها بامصیبت نامه اش/تاقیامت نام نیکش دردلم جا میشود/قهرمان عرصه جنگ ودفاع وانقلاب/میزبانش درجنان حیدر و زهرامیشود/تسلیت گویم به رهبر مالک وعماررفت/داغ سنگینش کنون شوری به دنیامیشود/شد مزارش جاودانه چون حرمهادر قلوب/راه ورسم حاج قا
زندگی بی تو چه بی معنی بودمثل شاهی که به سر تاج نداشتروبه رویت من و من کرد و نگفتدر دلش گفت و زبان واج نداشتچشمت آن گوهر بی همتا بودکس ولی جرات تاراج نداشتخنده بعد از تو نیامد به لبمبرگ سبزی تن خود کاج نداشتخواست تا جنگ کند با تقدیرفیل درمانده ولی عاج نداشتغم هجران سحری کشت مراصبح دولت شب محتاج نداشت ...#الهام_ملک_محمدی
زندگی بی تو چه بی معنی بود مثل شاهی که به سر تاج نداشت روبه رویت من و من کرد و نگفت در دلش گفت و زبان واج نداشت چشمت آن گوهر بی همتا بود کس ولی جرات تاراج نداشت خنده بعد از تو نیامد به لبم برگ سبزی تن خود کاج نداشت خواست تا جنگ کند با تقدیر فیل درمانده ولی عاج نداشت غم هجران سحری کشت مرا صبح دولت شب محتاج نداشت ... #الهام_ملک_محمدی
جمعه هاتامیرود دلها پریشان میشود/هرامید وصل مولاهم پشیمان میشود/غم فراوان گشته اینک درزمین و زندگی/شیعه هم ازظلم دشمن باز گریان میشود/قلب عاشق خوگرفته با سپهرمهدوی/تاشود پایان جمعه قلب حیران میشود/مژده ها دادند بهر آن ظهور ناب او/دیده ودل درحوادث پرز افغان میشود/وقت آن گشته که باهم رهرومهدی شویم/باولایت قلب مومن گنج ایمان میشود/این علامتهای دنیا عطر او آورده اند/باظهور ناب مهدی سخت آسان میشود/
من به آویشن، به باران تو مشکوکم هنوزمن به پایان ِ زمستان تو مشکوکم هنوزغنچه و عطر و بهار و سبزه‌ باز آورده‌ایگرچه با گل‌های گلدان تو مشکوکم هنوزای صدای ناگهان ِ یک تبسم در سحرمن به لبخند غزلخوان تو مشکوکم هنوزباز می‌پرسی که امید فراوانت چه شد؟باز می‌گویم به ایمان ِ تو مشکوکم هنوزهر که آمد، بار فردای خودش را بست و رفتبا یقین‌های پریشان تو مشکوکم هنوزاین‌که می‌آید نه باران، گریه‌های نم‌نم استمن به ابر و باز باران تو مشکوکم هنوز
." سردارِ بی ادعا ".خیره گشته چشمِ دنیا سوی توخون سرخت کرده زیبا رویِ تو.دور بودی از وطن وا غُربتاپیروِ راهِ شهیدان خویِ تو.پیکرت شد قطعه قطعه وایِ منگفته شد گشته جدا بازویِ تو.دلبری هایت زِ امت دل رُبودملتی همراه شد تا کویِ تو.نام یک ملت  سلیمانی شوَدکودک و پیر و جوان رهپویِ تو.خیزشِ امت نگر سردارِ مادر جهان بر پا کنیم اردویِ تو.با سپاه قدس یورش می بریمبر ستمکاران با نیرویِ تو.حک کنم اسمِ تو را بر سینه امعاشقانه می شوم همسویِ تو.شاعر: حبیب رضائ
من چه گویم از دل زارم که بیمارم هنوزشب شده مهتاب در خواب است وبیدارم هنوزغرق نور وشادمانی آسمان تار شبلیک تاریک است و طوفانی دل زارم هنوزماه خندان کهکشان ها نور بارانغم نهان در دل که از عشقش گرفتارم هنوزمثل مجنون غرق افسون آسمان شاداب و گلگوناشک بارم روز و شب می باشد این کارم هنوز
اسلام وقرآن باولایت گشته معنا/با حضرتش دنیای مابسیارزیبا/اوریشه خوبی خلقت درزمین است/مفهوم زیبای پرستش هست مولا/گنج ولایت گوهروالای دین است/قسط وعدالت ازسپهراوست برپا/دشمن وشیطان بابصیرت هست نابود/وحدت فراگیراز وجوداوست هرجا/اسلام داده عشق اوراباشهادت/ایران مابانام اوالگوی دنیا/سیدعلی نامی که دردل همنشین شد/یادآور شور ولایت گشته آقا/باعشق او آرامشی درمیهن ماست/محبوب باشد حضرتش درکل دلها/راه امام وهرشهیدی خط رهبر/اواز تبار اهل بیت و نو
سیزده آبان بود روز شکست دشمنان/مرگ آمریکا رسیده ازبرای این جهان/هست استکبارعالم مثل شمر و حرمله/عامل شروجنایت هست اودرهر مکان/بهرنابودی دشمن وحدت وایثارهست/پیروی از ولایت خصلت ایرانیان/بابصیرتهای ملت دشمنان رو درزوال/افتخاری گشته میهن ازبرای شیعیان/وحدت ما دشمنان رابازرسوامیکند/کشورمابا شهیدان هست دائم جاودان/در دفاع از ولایت ملت ما در رکاب/قلب ایرانی همیشه بر خمینی یادمان/سیزده آبان ایران گشته یوم الله ما/ازبرای رهبرما امت اوگلفشان/آ
مرگ برغرب وسعوی که جنایت میکنند/برمسلمانان وشیعه هم خیانت میکنند/کارشان تزویر وظلم و هر جنایت درجهان/از ستمهای یهودی هم حمایت میکنند/پرشده دنیاهمیشه از شقاوتهایشان/خویش راهمکار شیطان بارذالت میکنند/گشته است آل سعودی محورشرو بدی/بهرشیعه ظلمهایی با شقاوت میکنند/کاسه صبر مسلمان گشته لبریز ازستم/خویش راآماده باش برولایت میکنند/دوره آخرزمان وآن ظهور مهدی است/شیعیان پادررکاب او حمایت میکنند/
غم مخور گر حاکمی دزد می شود                                                 شکوه ز بی کفایتی دوران می شود
غم مخور خزانه خالی کرده است                                                  غم بخور مردمی بی خرد پرورده است
مردمان چشم بسته پای بقچه رفته اند                                          بی خیال زعلم و عالم دوران رسته اند
مردمی که بهر دزدان دست می زنند                                            حق شکوه و ناله زخود پر می زنند
مردمان با دست زدندحناق گیرند                     
تنهای تنهاشدعلی ازبعد زهرا/باچاه دارد دردل بسیارمولا/گشته فراق فاطمه هرلحظه جانسوز/شداشک چشمان علی راهی دریا/بهریتیمانش علی مرهم گذاراست/آرامش شیعه فقط این عشق آقا/دخت نبی مهمان بابادربهشت است/راحت شده از ظلم دشمن بهردنیا/رکن ولایت فاطمه درزندگانی است/سخت است بهرمرتضی مولای تنها/با یادمان فاطمیه زنده مانده/یک انتقامی سخت دارد سوی اعدا/دیگر علی همتا وغمخواری ندارد/یار ولایت گشته است مهمان یکتا/سوی بقیع وکربلاهم سوگوار است/او انتظاری میک
من غرق دریای شما هستم
محو تماشای شما هستم 
هرکس‌ در این دنیا پیِ چیزیست
من در تمنای شما هستم
در سر خیال خام می سازم
مبهوت رویای شما هستم
آینده ای با عشق می خواهم
در فکر فردای شما هستم
اما ، اگر، شاید، نمیدانم...!
درگیر ‌حاشای شما هستم
سجاد نوبختی
****
پیونشت : 
یک روز اگر بی عشق سر کردم
دل‌ را فقط درمانده تر کردم
مرحباایرانیان راازبرای این حضور/درتجلی حماسه خلق کرده یک سرور/چهره دشمن زوحدت خوارورسوا گشته است/آفرین برملت ماازبرشور وشعور/شدفلسطین پاره تن ازبرای مسلمین/مسجدالاقصی گرفته از ولایت تاج نور/ظلم اسرائیل غاصب درجهان مملو شده/غرب وآمریکابرایش حامیان ظلم وزور/ریشه کن بایدبگردد این یهودی زمین/چونکه اسرائیل خائن ازفتوت گشته دور/روزقدس آمد مسلمان این حماسه افتخار/میرساند سوی مهدی آن تجلی ظهور/
ای همای باسعادت کن جهان رابی نیاز/باتجلی ظهورت شیعیان را سرفراز/نیمه شعبان رسیده شادمانی آمده/شدقنوت مهربانی گلشنی اندرنماز/هرکسی ازدوری تواشک زمزم میکند/منتظربهرظهورت تاشودبرشیعه باز/آیت توحیدنابی و امید اهل بیت/گشته این دوران غیبت بهرعالم جانگداز/مهربانی ات فراوان ظلم راپایان دهی/برقلوب پاک مومن نام توشددلنواز/وقت آن گشته ظهورت این جهان زیباکند/بهرسختی های عالم نام توشدچاره ساز/
رفتم اما دل من مانده بر دوست هنوز...می برم جسمی و دل در گرو اوست هنوز
بگذارید به آغوش غم خویش روم ... بهتر از غم به جهان نیست مرا دوست هنوز
گرجه با دوری او زندگیم نیست ولی ... یاد او میدمدم جان به رگ و پوست هنوز
رشته مهرو وفا شکر که از دست نرفت ...بر سر شانه من تاری از آن موست هنوز
بعد یک عمر که با او به  وفا سر کردم ...با که این درد بگویم؟!که جفا جوست هنوز
تا دل ناله جانسوز بر آرم همه عمر ...همچو چنگم سر غم بر سر زانوست هنوز
باهمه زخم که سیمین بدل از او دارد
ازفراق روی مهدی اشک ریزان میشود/چشمها ازدوری او باز گریان میشود/درتمنای وصالش سالها درانتظار/تشنه لب سیراب آن رخسارجانان میشود/اوبود گنج فضائل در حریم اهل بیت/شیعه هم از برکت او لطف واحسان میشود/حضرتش مشکل گشای کل عالم گشته است/بادعایش سختی ماباز آسان میشود/بهراو یاران بسیاری فراهم گشته است/لشکری آماده سویش مثل ایران میشود/رهبرماکربلایی جانفشان مهدی است/تاظهورش امتحانی قلب وایمان میشود/
عیدفطرآمد سراسررحمت بر مسلمین/واقعا باشد مبارک از برای مومنین/بعدیک ماه مبارک لذتی دارد قبول/بر شکوه مردمانش صدهزاران آفرین/اول شوال عیدی میدهد ایزد به ما/شادمان گرددمسلمان ازبرایش اینچنین/تقویت ایمان شیعه میشود باافتخار/مملوعزت وبرکت گشته است روی زمین/بانمازی عاشقانه وحدتش شدمنتشر/با ولایت گشته معنا درجهان ارکان دین/عیدی ایزدبه شیعه شدظهور مهدوی/دررکاب نائب او جانفشانی دلنشین/
این وبلاگ امروز و فردا حذف میشه...,شاید باورتون نشه ولی دعاهام مستجاب شد...خدا چنان شخصیت واقعی هادسونو نشونم داد که سجده شکر به جا اوردم... هنوز تو شوک هستم...با همسرش حرف زدم...زیاد حرف زدیم.. چه دروغ هایی که برملا شد...چه زخم هایی که به ادمای مختلف خورده... هنوز هضم قضیه برام سخته.. ولی خدایا حکمتتو شکر..که نذاشتی بدبخت شم... که نجاتم دادی. که ثابت کردی ادم خاین بالاخره رسوا میشه.. ..موقع افطار برای من و کسای دیگه ای که زخم خوردن تو این قضیه دعا کنید
مرس
گشته میلادحسینی وعلمدار حسین/مرحبا برپاسداران یارو ودلدارحسین/شدسپاه انقلابی اسوه اش ازکربلا/خارچشم دشمنان شدمهدایثارحسین/هرکجایی پاسداران خدمت ملت کنند/چون سلیمانی برایش هست سردارحسین/برولایت یارناب و پاسبان انقلاب/مثل عباس است ومالک قلب اسرارحسین/دشمن ماازخباثت طعنه داردبر سپاه/ریشه کن غرب ویهودی هست آثارحسین/دررکاب رهبرما میزندهرفتنه را/این سپاه بابصیرت گشته آثارحسین/آمده دنیابداند یاور مهدی شود/دائما لبیک دارد بهرهربارحسین/
ارتودنسی ثابت
یکی از روشهای ارتودنسی است که نسبت به سایر روش های ارتودنسی همکاری
بیشتری را از جانب بیمار می طلبد. مراحل ارتودنسی ثابت از ابتدا تا پایان
زمان برداشتن براکت ها حدود 6 تا 30 ماه زمان می طلبد. که
البته زمان ارتودنسی ثابت به نوع ناهنجاری فکی و دندانی وابسته است و هر
چه میزان ناهنجاری بیشتر باشد زمان ارتودنسی بیشتر خواهد داشت.
ادامه مطلب
سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنمدل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم
گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضاگاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم
آرزویم به جهان دیدن روی پسر استسوختم،سوختم از آتش هجران چه کنم؟
کنج زندان،بلا گشته ز هجران رضاتیره روز من از شام  غریبان چه کنم
نه رفیقی به جز از دانه زنجیر مرانه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنم
به خدا دوری معصومه و هجران رضامی کشد عاقبتم گوشه زندان چه کنم
از وطن کرده مرا دور،جفای هارونمن دل خسته سر گشته و حیران چ
ارتودنسی ثابت چیست؟
ارتودنسی ثابت روشی از ارتودنسی است که در آن بیمار قادر نخواهد بود تا دستگاه ارتودنسی را از دهان خود خارج کند چرا که براکت های ارتودنسی بر روی دندان به صورت ثابت وجود دارند و با استفاده از  کش های ارتودنسی به یکدیگر متصل شده اند.
براکت های ارتودنسی تا انتهای طول درمان ارتودنسی بر روی دندان بیمار باقی خواهند ماند و سیم ها نیز هر چند جلسه یکبار توسط متخصص ارتودنسی تعویض خواهند شد.
ادامه مطلب
شبه پیغمبرعلی اکبررعناجوان/روز عاشوراکشیده پربسوی آسمان/پور زیبای حسینی زمزم احساس بود/اسوه گشته تاقیامت ازبرای شیعیان/حضرت اودرجوانی بود مرد بندگی/خلق وخویش مثل احمد ازبرای عاشقان/جنگ اوبادشمنانش یادمانی ازعلی/درحماسه مثل حیدر هم شجاع وقهرمان/تیروشمشیری زدشمن فرق مولاراشکافت/آسمانها گریه داردازبرایش بی امان/روی زانوی حسینی راس خونین علی/سخت گشته بهربابا لحظه پرواز جان/شیعیان ازداغ مولا اشک ریزان میشود/گریه کرده بهراکبر مهدی صاحب ز
سیر یکی از گیاهان خوراکی و قابل دسترس در بازار است که تحقیقات وسیعی روی آن صورت گرفته است. از لحاظ طبی، آلیسین ماده تشکیل دهنده فعال سیر می باشد که از نام لاتین سیر گرفته شده است که در زمان های قدیم در چین و مصر مصرف می شد. در بیست سال اخیر بیش از هزار مقاله علمی در مورد تاثیرات نهایی سیر روی عفونت، گلوکز و کلسترول خون بالا، رادیکال های آزاد با سمیت عصبی و لخته شدن خون در عروق منتشر شده است. با این وجود که سال ها تحقیق گیاه شناسی روی سیر انجام گر
مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درستکار گشته ام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید
گوشهایم را بگذارید
تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کنند
چشمانم را گل میخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی ست بیاویزید
در سینه ام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند
 
مرا نکاوید
واژه بودم
زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران
با آرامش بخوانند
من اکنون بذری درستکار گشته ام
مرا بکار
روزمیلادش بگویم محض ایمان یاعلی/بهررفع هربلایی شدفراوان یاعلی/مرتضی خلوت نشین کوی رب العالمین/بادعاوباتوسل سوی احسان یاعلی/حیدرکرارباشد جانشین مصطفی/حق اسلام و ولایت حرف قرآن یاعلی/مرتضی وهمسراواسوه ی براهل بیت/میرسد ازبهرسختی ذکرآسان یاعلی/دوست دارم مرتضی راچون ولایت محورم/تانفس دارم بگویم تابه پایان یاعلی/حیدرکرارباشد شافع روزجزاء/مدح اوورد زبان هر مسلمان یاعلی/مرتضی مشکل گشای شیعیان درعالم است/وقت بیماری وغربت ذکرانسان یاعلی/دین
مردی نزد ابوبکر خلیفه رفت و گفت: "من در حال احرام چند تخم از تخم های شترمرغ را پخته و خورده ام، اکنون بگو تکلیف من چیست و چه چیزی بر من واجب است؟" 
ابوبکر نتوانست پاسخ او را بدهد، او را به عمر راهنمایی کرد. عمر نیز درمانده شد، او را عبدالرحمن راهنمایی نمود، او نیز در پاسخ مرد به گِل نشست و چون جملگی مغموم شدند و درمانده، عرب را به دریای دانش زکی، باب علم نبی، امیرالمؤمنین علی علیه السلام راهنمایی کردند و چون عرب به نزد امیر آمد، حضرت به حسنین اش
پرشورگشته دنیابهرعزای زهرا/مزدی دراین مصیبت دارد خدای زهرا/او دختر پیمبرحامی دین وقرآن/بوی بهشت دارد هرجا ردای زهرا/ در بوستان حیدرگشته فدای مولا/خواهم زجام آقاهردم ولای زهرا/درکوثر ولایت اوقهرمان اسلام/بهر حمایت حق باشدوفای زهرا/او گلشن حسینی برمجتباست مادر/زینب دراین حوادث گشته فدای زهرا/الگوی اهل بیت وعشق امام ورهبر/دلداده شهیدان گشته صفای زهرا/امسال فاطمیه شوردگربپاشد/حاج قاسم دلاور دارد ندای زهرا/این اشک دیدگانم شدمتصل به دریا/دا
باولایت تاشهادت نقش درجانها شده/شیعه تاروزقیامت همدم مولاشده/گشته ایران ولایی اسوه روی زمین/مقتدااز نسل کوثر سیدوآقاشده/راه ورسم کربلارا درس داده دروطن/حضرت سیدعلی بین مرهم دلهاشده/ملت مااز سپهرش بابصیرت گشته است/اسوه خوبی برای شیعه دردنیاشده/بعد روح الله باشد رهبراین سرزمین/دشمنان ملت ما درجهان رسواشده/این ولایت شدطلیعه برظهورمهدوی/چون جهان آماده بهر یوسف زهراشده/
آتشی در خاک غربت بود و منبوده ام در خانه امّا بی وطنرفته ام در آتش امّا زنده امامتحان پس داده ای سوزنده امیاد من آمد سیاوش بی گناهرفته در آتش و بیرون شد چو ماهاو درون آتش سوزنده رفتبا حیا وارد و از آن زنده رفتدیدم آتش بهر جانش سرد شدرد شد او ، در پشت پایش گرد شدمانده ای در خویشتن ، درمانده ، پستبار تهمت استخوانم را شکستدر میان ترس آرامش کجاست؟کنج آرامش ورای ترس هاست#احمد_یزدانی
ای خدا ، ای خالق عشق و شعور
ای خداوند گرامی ای غفور
کن کمک تا آنکه برداریم ما 
گام دوّم را قوی تر ، با غرور
کشور ایران کند با اقتدار
از گذرگاه خطرناکش عبور
با تعمّق کرده دشمن را فلج
حق شود حاکم در اجرای امور
حال و روز تک تک مردم شود
پر زشادیهای همراه سُرور
صبر آنها میوه ی خود را دهد
صلح و خوبیِ فراوان، با وفور
روبروی ظلم و جور شرق و غرب
گشته دولتهای اسلامی جسور
یک نگاه تازه حاکم تا از آن
رهبران مسلمین گشته فکور
از تشرهای شیاطین واهمه
گردد از کلّ
بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز پر از اتفاق بود...
فاطمه ای که میلرزید فاطمه ای که خیس عرق شده بود از شدت فشار روحی...
تا پاش رسید به خونه محبوبش قلبش آروم شد آروم آروم آروم
از دیروز بعد ازظهر تا امروز صبح هوای حرم تنفس کردم پامو بیرون نذاشتم نفس کشیدم و پلک زدم و حرف زدم هنوز هم دلم هوای حرم میطلبید ولی مجبور بودم بیام سر کار...
حالم اصلا قابل مقایسه با دیروز قبل از ورود به حرم نیست
الحمدلله...از اعماق قلبم الحمد لله
دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه
من چ
چطور می‌شه دوستت نداشت؟ بسیار شنیده‌ام و تقریبا قبول دارم که هیچ چیز ثابت نمی‌مونه. حتی دوست داشتن. در جریان رونده رود باید رها بود. چسبیدن به جایی یعنی غرق شدن. ثابت نگه داشتن چیزی آشفته کردن خوده. همه این‌ها درست و همه وعده‌های تا ابد دوستت دارم پوچ. اما تو بگو به من که ذات عشق رهایی‌ست. رها چون پرنده‌ای آزاد.آنقدر گرم می‌چکد از نگاهت که چموشی خاموش می‌شود. تاریکی‌ها نور می‌شود. بوی صدق می‌دهی. هدیه‌ای که چون نسیم آیی و زمان را به شوخی
موضوع این نیست که اگه تو دیگه نباشی، من نمی‌تونم زندگی کنم. موضوع اینه که ... دقیقا برعکس... تو هم با رفتنت ثابت می‌کنی «میشه بری و من هنوز زنده بمونم» و من خسته‌ام از این رفتن‌ها... رفتن‌هایی که هر کدوم‌شون یک بار این واقعیت تلخ رو محکم می‌کوبن تو صورتم.
چطور می‌شه دوستت نداشت؟ بسیار شنیده‌ام و تقریبا قبول دارم که هیچ چیز ثابت نمی‌مونه. حتی دوست داشتن. در جریان رونده رود باید رها بود. چسبیدن به جایی یعنی غرق شدن. ثابت نگه داشتن چیزی آشفته کردن خوده. همه این‌ها درست و همه وعده‌های تا ابد دوستت دارم پوچ. اما تو بگو به من که ذات عشق رهایی‌ست. رها چون پرنده‌ای آزاد.آنقدر گرم می‌چکد از نگاهت که چموشی خاموش می‌شود. تاریکی‌ها نور می‌شود. بوی صدق می‌دهی. هدیه‌ای که چون نسیم آیی و زمان را به شوخی
ازدواجی آسمانی برکت روی زمین/حضرت زهرای اطهرباامیرالمومنین/اول ذیحجه آمد باشکوه دین حق/این چنین پیوندنابی اتحاد مسلمین/لطف حق برشیعه آمدباولای اهل بیت/دین پیغمبر عزیزو باولایت همنشین/عشق زهراوعلی شد گوهر ایمان ما/برولایت تاقیامت صد هزاران آفرین/گشته پیوند رسالت با ولایت بی نظیر/برکت آنان حسین ومجتبی درعالمین/اول ذیحجه گشته وقت عیدی و غرور/زمزم احسان ایزدشیعیان رادلنشین/ازدواج آسمانی اسوه هرشیعه شد/مظهر خوبی واحسان ازبردین مبین/هست آه
 پس از اختصاص ۱۰۰ گیگابایت ترافیک رایگان به مشترکان اینترنت ثابت، جزئیات نحوه فعال‌سازی بسته‌های رایگان را در این خبر دنبال کنید.
 
نحوه فعال سازی هدیه ۱۰۰ گیگابایتی برای مشترکین اینترنت ثابت به صورت زیر است:
 
نحوه فعال سازی ۱۰۰ گیگ نت برای مشترکین شاتل: برای فعال‌سازی بسته ترافیک رایگان ۱۰۰ گیگابایتی ابتدا به صفحه‌ی «کد تخفیف» در پورتال مای‌شاتل مراجعه کنید. کد تخفیف را در پایین صفحه دریافت و کپی و در بالای صفحه اعمال کنید. بسته‌ی تر
بربهشتی کن سلام وجمله یاران او/صددرود بیکران شد ازبرایمان او/سیدو سالارگشته بر شهیدان وطن/آفرین گویم همیشه بر رخ احسان او/گوهرمظلومیت را داده است بر انقلاب/لطفها برامت ما آمداز یزدان او/گشته الگوی قضاوت با مرام دلبری/برعدالت شورداده گلشن جانان او/شدشهیدراه حق و کربلایی مسلکی/داغ اوجانسوز بوده رهبری گریان او/راه او اینک مصفا درتمام انقلاب/باولایت تا شهادت رهرو وسامان او/گشته دستگاه قضایی مقتدر اندرجهان/منتشراین نهضت ما باهمان سامان او/ای
ای عاشقان کربلابوی محرم میرسد/شیعه برای اشک وغم کوی محرم میرسد/آتشفشان عشق اواندرجهان غوغاکند/برچرخش هر ماتمی گوی محرم میرسد/باشدحسین بن علی محبوب درگاه خدا/گشته سیه پوش عزاروی محرم میرسد/زمزم برای اشکها جاری تارودفرات/تحکیم ایمان بشرخوی محرم میرسد/ایثار یاران ولی داردنشان عاشقی/جاری درآن خون خداجوی محرم میرسد/اسلام وقرآن نبی مدیون شورکربلا/همراه اوزینب که رهپوی محرم میرسد/گشته سیه پوش عزاکل جهان وکوچه ها/دلدادگی وعاشقی توی محرم میرسد/
هرسال ،۲۷تیرتکرار میشود و من سال پیش تکرار نمی‌شود
اتفاقاً از این تغییرات بسیار راضی ام...
هنوز زود رنجم ولی کمی از شدتش کاسته شده
هنوز عاشقش هستم و خیلی به شدتش اضافه شده
این سالهای اخیر با حضورش خیلی تغییر کردم و به سختی خیلی چیزها را متفاوت دیدم چون اصلا انسان انعطاف پذیری نیستم 
مهمترین چیزی که به من ثابت شد این بود که اگر چیزی که برنامه ریزی کردی و برایش در خیالت نقشه کشیدی اتفاق نیفتاد،آسمان به زمین نمی آید و حتما چیز بهتری در راه است
ش
امروز ثابت شدبه ماتکرار خیبر میشود/باذوالفقارمرتضی نابود هرشرمیشود/ازاتحاد مسلمین دشمن عزاداری کند/هرنقشه ای که میکشدبرقدس ابترمیشود/قرآن بشارت داده برنابودی قوم یهود/یک لشکری آماده ی یاری حیدرمیشود/بهرفلسطین درجهان امروز غوغاگشته است/نزدیک محودشمنان باامر رهبرمیشود/رحمت خمینی رابودباآن شهیدان وطن/اینک ولایت محوری منشورکشور میشود/آماده ایران گشته است تا قدس رافاتح شود/چون جانفشان رهبرش مانند کوثرمیشود/ازبهراسرائیلیان مهدی وایران
.
( یاضامن آهو )
دارم هوایِ مرقدت ای شاهِ مندل می طپد در سینه ام ای ماهِ من
.
از کودکی نامت شده وردِ زبانعشقت در این دنیا شده همراهِ من
.
کمتر زِ آهو نیستم مولا بیاتا بنگری بر محبسِ جانکاهِ من
.
افتاده ام در بندِ صیّاد زمان آقا نظر کن بر اسارت گاهِ من
.
چون بچه آهو بر مزارت سر نَهمدستی کشی  تا بر سرِ گمراهِ من
.
بر پنجره فولادِ تو گشتم دَخیلکافی نبوده، همّت کوتاهِ من؟
.
مهمان شدم گاهی اگر بر سُفره اتقانع نشد گویا دل خود خواهِ من
.
لایق نبودم در کنار م
مثل نیلوفر اسیر خواب مردابم هنوز
یا که آن مرداب پیری در تب خوابم هنوز
شاید آوای شباهنگی میان جنگلم
یا شبیه آسمان در دست مهتابم هنوز
یا که شاید تکه ابری سرد و بارانی شدم
یا که در دریای چشمی مثل گردابم هنوز
ماهی ام ، فکر فرار از تنگ های شیشه ای
در تمنای خیال رود پر آبم هنوز
رودم اما، یک مسافر، میروم تا مرز عشق
مثل نیزاری ولی در فکر تالابم هنوز
موجهای خسته ی دریا کنار ساحلم
بی قرار خواهش دریای بیتابم هنوز
هر کسی باشم و یا در هر کجای این جهان
من به د
راستش من هنوز از آن آدمها نشده‌ام که از تنهایی و خلوتشان لذت ببرند و استفاده‌ای مفید کنند. من هنوز برای رابطه‌ای دست و پا میزنم، هنوز دلم را به مخاطب‌های واهی توییتر و اینستا خوش کرده‌ام، هنوز از خودم فرار می‌کنم. اما من این آدم نخواهم ماند. من تغییر می‌کنم و یک روز واقعا تنهایی‌ام را بغل می‌کنم و با یک خروار کتاب و سوال و ایده خلوت می‌کنم.
امام صادق  فرمود امیرالمومنین  ع  برای مرتبه دوم مردم را بجنگ معاویه بر انگیخت چون مردم انجمن گشتند ب سخنرانی بر خاست و فرمود ستایش خدای راست که یگانه و یکتا وبی نیاز و تنهاست بود او از چیزی نیست و آفرینش از چیزی نبوده آها با قدرتی آفریده که بسببآن از همه چیز جدا شده و همه چیز آز او جدا گشته آیت برای او صفتیکه بدان توان رسید نباشد و ح دیکه برای آن مثل آورند نیست آرایش لعتهااز تو صیف آو ناتوان وستودنهای گوناگون در آنجا کنم کشته وزیران است ر اه
اول فکر می‌کردم خیلی خوب و دقیق دوروبری‌هام رو می‌شناسم و تا عمق مناسبی از افکارشون نفوذ دارم.
بعد نتیجه گرفتم نباید خیال کنم همه رو می‌شناسم و قبول کنم ممکنه آدما حیلی با اون چیزی که فکر می‌کنم فرق دارن.
حالا چی؟ حالا فکر می‌کنم اگه همه ذهنیتام رو معکوس و قرینه کنم، نتایجی که حاصل می‌شه خیلی به واقعیت نزدیکه.
هرچی بزرگتر می‌شم بیشتر می‌فهمم هنوز خیلی بچه موندم.
پ. ن. اول. از خوبیا بزرگ شدن هم اینه که می‌تونی عوض عقده‌های کودکیت رو دربیا
میگفتن توقعم از دوستی زیاد بوده. زیاده. آره که بود. سیزده سال تو چندصدتا کتاب دنبال واژه دوست گشته بودم. ورق زده بودم و خیال پردازی کرده بودم. یه موجود پرفکت ساخته بودم و تو! تو! توی لعنتی که الان ازم متنفری از خدات بود که اون باشی. پس وانمود کردی که بودی و وقتی ماسکت شکست هردومون شکست خوردیم. وقتی سعی کردیم خورده هاش رو جمع کنیم دستامون زخمی شد. زانو زدم جلوشون و سعی کردم جمعشون کنم وقتی داشتی سرم داد میزدی و ملامتم میکردی. اخرم یه لگد زدی به همش
میگفت توی دهه 20 سالگی برای هر کاری فک میکنی زوده و هنوز خیلی وقت داری.
میگن برو سراغ یه کار ثابت میگی هنوز کار مورد علاقه مو پیدا نکردم.
میگن اذدواج کن میگی هنوز کلی وقت دارم.
میگن برو ورزش کن میگی هنوز عضله هام تحلیل نرفتن.
میگن سبزیجات بخور غذای سالم بخور میگی  بذار فعلا یه فست فود سفارش بدم.
میگفت دهه 30 سالگی وقتیه که میبینی برای خیلی کارها دیره!
شاید به روی خودت نیاری و بگی خوشحالی اما از اینکه خونواده تشکیل ندادی، از اینکه ورزش جزویی از روت
تقریبا هرچیزی را که میتوانست از من گرفت،  درمانده شد، با خودش کلنجار میرفت که دیگر چه کاری باید بکند که من ازش دل بکنم!   
بذار راحت بگم : " آخه بی معرفت مگه قرار نبود وقتی تصمیم گرفتم که بیام تا آخرش باشم برای همیشه؟    
عزیزم فقط بگو دیگه چیکار باید بکنم تا ازین پس زدن ها دست بکشی؟  دیگه چی کار باید بکنم تا نا امید بشی از تلاش برای نادیده گرفتنم.  تو از من قول گرفتی و گفتی" اصلا نیا ولی اگه میای تا آخرش باش".. پس خودت چرا نیستیییییییییییی........!؟
خ
حداقل مزد ثابت:۱. حقوق ثابت:(روزانه مبلغ ۶۱۱.۸۰۹ ریال و ماهانه مبلغ ۱۸.۳۵۴.۲۷۰ ریال برای حداقل حقوق).سا‌یر سطوح مزدی ۱۵٪ به مبلغ ثابت سال قبل بعلاوه مبلغ ۳۰.۳۳۸ ریال روزانه (ماهانه مبلغ ۹۱۰.۱۴۰ ریال)  اضافه خواهد شد.مبالغ انگیزشی حقوق شامل:
ادامه مطلب
دلم به طریق انبساط گشته
انبساط در لغات قدیم به معنای صمیمیت می آید
و این جمله ایهام دارد
دلم به طریق انبساط گشته
هم صمیمیت یافته و هم منبسط میشود
زیرا محتوای چیز عجیبیست
که سرشار از آن است
و آن هر آن فزونی یابد
پس دلم به طریق انبساط میشود تا متحمل شود
بر افزایش سرشاری جودش
همانند انبساط حهانمان
دقیقا برابر آن
درخود مزید آید
جهان من محتوای دلم است
و آن محتوی در عین اشباع دلم
هر دم در دلم متعالی میگردد و عزیزوار افزایش می یابد
عزیز به معنای شکست
دلم به طریق انبساط گشته
انبساط در لغات قدیم به معنای صمیمیت می آید
و این جمله ایهام دارد
دلم به طریق انبساط گشته
هم صمیمیت یافته و هم منبسط میشود
زیرا محتوای چیز عجیبیست
که سرشار از آن است
و آن هر آن فزونی یابد
پس دلم به طریق انبساط میشود تا متحمل شود
بر افزایش سرشاری جودش
همانند انبساط حهانمان
دقیقا برابر آن
درخود مزید آید
جهان من محتوای دلم است
و آن محتوی در عین اشباع دلم
هر دم در دلم متعالی میگردد و عزیزوار افزایش می یابد
عزیز به معنای شکست
 
 
 
تعبیر ۹ خواب مشترک‌ همه‌ی آدم‌ها فاش شد  
شما هم مثل خیلی از آدم‌های کره‌ی زمین خواب می‌بینید دندان‌تان افتاده است!؟ یا به دنبال یک دستشویی برای قضای حاجت می‌گردید!؟ یا خواب می‌بینید از جایی متروک سر در می‌آورید؟ اینها خوابهای مشترک بین بسیاری از آدم‌ها است و بسیاری از روان‌شناسان از تلاش برای تفسیر رویاها یا خواب‌‌های مشترک و فاش کردن راز و معنی‌ آن‌ها درمانده‌اند، ولی ما با یکی از آنها که هنوز تسلیم نشده است صحبت کردیم.روا
 
خدایا خداوندا بارالها پروردگارا معبودا! من اگر فسرده‌ام نکند مادرم آشفته شود و من اگر درمانده‌ام نکند پدرم سرخورده گردد و اگر من در راه مانده‌ام نکند برادر کوچکترم از اراده و شوق صعود به قلل استواری بازبماند و من اگر بیچاره‌ام نکند برادر بزرگترم در تکاپو و جنگیدن برای زندگی بهتر مردّد شود.. خدای من عزیز من! من هر چه هستم و خواهم بود خانواده‌ام را، دوستانم را و عزیزانم را از شرّ من در امان بدار و سایه رحمت و تمامیّت محبّت و خیرت را بر سر
داستان ضرب المثل اگر خدا بخواهد همه را یکسان می کند این مثل را وقتی می گویند که یکی مال ثروت زیادی داشته باشد . سخاوت نداشته باشد و از مالش چیزی انفاق نکند و به کسی نبخشد . آدم بیچاره ای بود که از همه جا درمانده شده بود . به دهی رسید . از اهالی آنجا سؤال کرد : "بزرگ این آبادی کیست ؟" خانه ی مرد پولداری را به او نشان دادند . رفت خانه آن مرد گفت : "من مانده ام . زمین سخت و آسمان بلند و تمام محصولم امسال خراب شده خیلی ناراحتم به من کمک کن تا بتوانم خودم را
ازعلی گویم فضیلت گوهری بی انتهاست/بنده خوب الهی یاور دین خداست/اسوه نیک پرستش حجت دلدادگی/گشته استادملائک رهنمای انبیاست/عِدل قرآن محمدآشنادر آسمان/همنشین باکرامت او ولی اولیاست/شافع روزقیامت ساقی بر کوثراست/درولایت حضرت او مثل دریای ولاست/زمزم اخلاص حیدر افتخارخالق است/درعبادت بی رقیب وبی بدیل وآشناست/نسل اوگشته ائمه ازبرای شیعیان/بهرتبلیغ ولایت داستان کربلاست/درشجاعت قهرمان واسوه افلاکیان/یاورخوب فقیران صاحب روز جزاست/درکلام دلنش
ســــزاوار مـــــــرد نیست!
ما را تمام لذت هستی به جستجوستدر پشت چارچرخه ای فرسودهکسی خطی نوشته بود:” من گشته ام، نبود!تو دیگر نگرد، نیست ”این آیه ملال در من هزار مرتبه تکرار گشت و گشتچشمم برای این همه سرگشتگی گریست…چون دوست در برابر خود می نشاندمشتا عرصه بگوی و مگوی می کشاندمشدر جستجوی آبی حیات؟در بیکران این ظلمات آیا؟در آرزوی رحم؟ عدالت؟دنبال عشق؟دوست؟ما نیز گشته ایم!
ادامه مطلب
گل کلم رو تو شیر بجوشون...
بعد بزن تو ماست و تخم مرغ
بعد آرد سوخاری...
حالا سرخش کن...
تو یه گل کلم سوخاری خواهی داشت...و یه عالمه ویروس خراب تر از کرونا تو جونت!
این چه وضعشه آخه؟
خونه داری گفتن...نگفتن مهمونو بکش که...!
میمیریم اونو بخوریم...!میمیریم...!مردن تعارف نداره که!
به نظر من خونه داری و کدبانو گری یعنی...دور ظرفت تمیز باشه...قاشق و لیوان لک نباشه...دیگه حالا نکش خودتو...!
نمیریییییییی!ثانیه ثانیه غذا پختنتو به جهانیان نشون میدی و تنهااا کسی که لای
اینترنت ثابت در ۱۰ استان وصل می‌شود 
◀️ خبرنگار ایران در تماس با یک منبع آگاه در وزارت ارتباطات از صحت خبر منتشر شده  مبنی بر وصل اینترنت در شش استان پرسید، این منبع آگاه با تایید خبر افزود ساعتی قبل مجوز برقراری ارتباطات اینترنت خانگی در ده استان کشور که به اپراتورها ابلاغ شده است، واصل شده است.
رفع محدودیت اینترنت ثابت در استانهای
خراسان شمالی
خراسان جنوبی
گلستان
سمنان
یزد
چهارمحال و بختیاری
همدان
اردبیل
زنجان
ایلام
به اپراتورها ابلا
حرف دل حضرت حجت عجل الله فرجه
مولا شکوه دارد که دعایم نمی کنید
اشک یاری و انتظار برایم نمی کنید
آقایی که کار دو عالم به دست اوست 
گوید شیعیان دعا برایم نمی کنید؟
عمریست روز و شب دست شما را گرفته ام‌
یاری بر این لشکر بی یارم نمی کنید؟
چه قرن ها انتظار شما را کشیده ام
یک چله به اخلاص دعایم نمی کنید؟
سرگرم به دنیا غافل از خویش گشته اید
یک ذره ز دنیا فدایم نمی کنید
بارها همراه غمتان غمخوار بوده ام
از غم غیبت چرا جدایم نمی کنید
طوفان بلا را با دعا دو
اگرچه دل به کسی داد،جان ماست هنوز           به جان او که دلم بر سرِ وفاست هنوز
ندانم از پی چندین جفا که با من کرد                  نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز؟
به راز گفتم با دل،ز خاطرش بگذار                            جواب داد فلانی ازان ماست هنوز
چو مرده باشم اگر بگذرد به خاک لحد                به بانگ نعره برآید که جان ماست هنوز
عداوت از طرف آن شکسته پیمانست                  وگرنه از طرف ما همان صفاست هنوز
بتا تو روی ز من برمتاب و دستم گیر             
بشر دوباره به جنگل پناه خواهد برد
به کوه خواهد زد
به غار خواهد رفت
من به این ابیات فریدون مشیری اعتقاد راسخ دارم...
در جایی که علم پزشکی با همه ی اِهِن و تُلُپَش نمیتواند گاهی دردهای ساده ی بشر را درمان کند، و وقتی کودک ده ماهه ات، در سال اول زندگی اش، سه بار سرما میخورد و هرسه بار تجویز پزشک چرک خشک کن قوی ست، چاره ای نمی ماند جز پناه بردن به عنبرنسارا (همان پشگل الاغ ماده ی خودمانی!) و کار مادر درمانده ای چون من، می شود مدام و مدام پشگل دود کردن..
حرف دل حضرت حجت عجل الله فرجه
مولا شکوه دارد که دعایم نمی کنید
اشک یاری و انتظار برایم نمی کنید
آقایی که کار دو عالم به دست اوست 
گوید شیعیان دعا برایم نمی کنید؟
عمریست روز و شب دست شما را گرفته ام‌
یاری بر این لشکر بی یارم نمی کنید؟
چه قرن ها انتظار شما را کشیده ام
یک چله به اخلاص دعایم نمی کنید؟
سرگرم به دنیا غافل از خویش گشته اید
یک ذره ز دنیا فدایم نمی کنید
بارها همراه غمتان غمخوار بوده ام
از غم غیبت چرا جدایم نمی کنید
طوفان بلا را با دعا دو
سلام سلام 
عرض کنم خدمتتون که یه وقت با خودتون نگید باز رفتم که رفتم :-) 
از شنبه ی بعد از عاشورا بود که ازدحامی خرابکار (بنا و نقاش و گچ کار) ریختن تو خونه مون و هنوز از خونه مون بیرون نرفتن. کاری که قرار بوده نهایت هفت روزه تموم شه هنوز تموم نشده. 
منم اوایلش که قابل تحمل تر بود موندم خونه ی خودمون ولی کم کم با اضافه شدن بوی رنگ و تینر دیگه دیدم باید کوله بارم رو جمع کنم تیپاکس شم منزل باباحاجی :-) 
هاااااا یه خبر اینکه خط تلفن ثابت خونه مون طی چند

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها