نتایج جستجو برای عبارت :

طوفان چنان در نوردیده راه های دیده را

گاهی سرنوشت 
مثل طوفان شنی است که مدام
تغییر جهت می‌دهد!
 تو جهتت را تغییر می‌دهی
 اما طوفان دنبالت‌می‌کند 
تو بازمی‌گردی
اما طوفان با تو میزان می‌شود 
و این بازی مدام تکرار می‌شود! 
طوفان که فرونشست
 یادت  نمی‌آید چی به سرت آمد و چگونه زنده مانده‌ای
اما یک چیز مشخص است، 
از طوفان کـه خارج شدی 
دیگر همان آدمی نخواهی بود که به طوفان پا نهاده بودی...!
به نام خالق زیبایی‌ها
بر بلندای کوه ایستاده به تماشای طبیعتی نشسته بود که گاه چنان مهربان به
نرمی گل‌های لال‌گون، زیبایی‌اش را به رخ دنیا می‌کشاند و گاه چنان خمشگین
که با طوفان‌های سهمگین خشمش را بر سر دنیای آدمک‌ها خالی می‌کند.
آدمک‌هایی که همین طبیعت را مانند معلمی در یادها محافظت می‌کنند و واو
به واو درس‌هایش را با تمام وجود می‌بلعند، و به مانند همان گاه خشمگین و
گاه مهربان؛ اما در پس آموز‌ه‌های طبیعت چیزی حیاتی را به فراموشی سپ
مهم نیست تا کجا فرار کنیفاصله هیچ چیز را حل نمی‌کند.وقتی طوفان تمام شد، یادت نمی آید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتی در حقیقت مطمئن نیستی، که طوفان واقعاً تمام شده باشد.اما یک چیز مسلم است. وقتی از طوفان بیرون آمدی، دیگر آنی نیستی، که قدم به درون طوفان گذاشت …هاروکی موراکامی
 
کلمۀ «طوفان» در بسیاری از زبانها، تقریبا به یه شکل بیان می‌شه و این قضیه خیلی عجیبه؛ حدس من اینه که شاید دلیلش یه ریشۀ تاریخی مثل طوفان نوح باشه....
 
عربی: طوفان
انگلیسی: typhoon
یونانی: τυφώνας (با تلفظ tyfónas)
اسپانیایی: tifón
پرتغالی : tufão
فرانسوی: typhon
ایتالیایی: tifone
آلمانی : Taifun
هلندی : tyfoon
چینی: 台风  (با تلفظ Táifēng)
روسی ، اوکراینی، بلغاری:  тайфун (با تلفظtayfun)
ژاپنی : 台風 (با تلفظ Taifū)
کره‌ای: 태풍 (با تلفظ taepung)
هندی: तूफान (با تلفظ toophaan)
عبری: טייפון
توضیحی در مورد کتاب و مطالب آن: نسل جوان به دلیل سن و موقعیت خود در جامعه دارای اهمیت زیادی می باشند، به همین دلیل است باید به آنها توجه ویژه ای نمود. در صورتی که این قشر از جامعه به حال خود رها شوند دچار آسیب هایی خواهند شد که خانواده و جامعه هر […]
نوشته دانلود کتاب جوانان در طوفان غرائز اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
دیشب خواب سیل دیدمخواب دیدم مادرم کنار فروشگاهی که ازش خرید میکنیم با وسایل زندگیمون نشسته و من سمت مخالفش اون طرف فلکه ام
هر چی تلاش میکردم بهش برسم شدت بارون بیشتر میشد
اون در آرامش بود اما من آشوب بودم
از خواب پریدم و دیگه نخوابیدم که نفهمم چی میشه
حالا کمتر از 24 ساعت از خوابم گذشته و یه طوفان به بزرگیِ بزرگترین طوفان جهان توی زندگیم جریان داره
همه چیز را در نه و نیم دقیقه خلاصه کرده است. بدون هیچ حرف اضافه‌ای. آرامش قبل از طوفان. بیچارگی. حزن. آن بی‌پناهیِ مختوم به طوفان. طوفان. "زمانی که اهنگ خواندن کافی نبود، فریاد کشیدن... برای شنیدنت بود" و این منِ از طوفان‌درآمده‌ی پا از زمین کنده‌ی گمشده لابلای موج‌های خروشانت. دریایی پر از نخواستن‌ها و نتوانستن‌ها و نشدن‌ها و نبودن‌ها و نیفتادن‌ها و نرسیدن‌ها. لانه کرده در فریادهایی سهمگین.....قله. جایی که دیگر هیچ کس به آنجا نخواهد رسید.
40 روز پیش خبر مرگ دختر عموی سی و چند ساله‌ام را شنیدم. مرگی ناگهانی و بی‌خبر. همانقدر ناگوار و شوکه کننده مثل وقتی که در بچگی امتحانی را خوب می‌دادم و وقتی با نمره‌ی افتضاحش روبرو می‌شدم نمی‌دانستم چه کار کنم.امروز 40 روز از آن بُهت گذشت. بُهتی که آرام آرام یخش شکسته شد. یخی که برعکس همیشه، سرد نبود، داغ بود.زندگی این روزهایم جوری بود که پدر و مادرم را نمی‌دیدم. هرروز و هرساعت کنار زنعمو و عمویم بودند. روزهایی که سرکار بودم با مادرم چت می‌کر
دیروز اینجا طوفان شدید و گردو خاک شد و بعد هم یکم بارون اومد. تو کانال هواشناسی خوندم که ییلاقات طوفان شدیدتر داشتن.من همین جمعه چند تا درخت تازه کاشته بودم فکر کنم با این طوفان مثل دفعه پیش همشون از ریشه در اومدن:|تو سطح شهر هم خیلی از درختای خیلی بزرگ شکسته بودن.حیف:(
 
دیروز اول شیفتم یهو لینک قطع شد.کابل اینا رو چک کردم مشکلی نداشت.همسر هم هنوز نیومده بود که بره کابل های تلفن بیرون ساختمون رو چک کنه. با نت گوشی هم نمی تونیم برای دورکاری وصل ب
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «دشمنان نمیتوانند به ما سیلی بزنند، ما به آنها سیلی خواهیم زد. و این به‌خاطر عزم و اراده‌ی ثابت و قدرت تربیت جوانهایی است که در این طوفان عجیب فساد، قرص و محکم در صراط مستقیم ایستاده‌اند.» ۱۳۹۶/۰۳/۲۸نوجوان خامنه‌ای براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «ایستاده در طوفان» را منتشر می‌کند.
             
رپآهنگ « طوفان » از اینجانب « پاسبان پارسی » تحت لیبل « خانواده پارسی » از پلتفرم خصوصی کالیفرنیا theCalifornia.IR منتشر شد .
 
بنظرم و خیلی از اطرافیانم این آهنگ که سبک متفاوتی داره خیلی خفن در اومده ... گوش دادنش خالی از لطف نیس.
سر هم کل اهنگش ۱:۴۳ هست ؛ ۱:۲۵ زمان مفید این آهنگه ... ۱:۳۰ بیشتر وقتتونو نمیگیره
نظراتتونو برام بفرستید.
امروز زندگی نور داره. نور ملایم عصر بهاری. که بارون زده و داره از لای برگای سبز زنده میخوره رو موهام.
نامجو میگه 
«هوا برای زندگی کافی نیست؛ و نور نیز لازم.»
سوگند هم میخونه:
« در میان طوفان هم پیمان با قایق ران هاگذشته از جان باید بگذشت از طوفان هابه نیمه شب ها دارم با یارم پیمان ها
که برفروزم آتش ها در کوهستان ها» 
+ دوستش دارم. 
دانلود رمان بارانی از جنس طوفان نودهشتیا
نــام رمان: بارانـی از جنس طوفان.نــام نویسنده: یاسمن علیپور.ژانــررمان: جنایی _ عاشقانه _ غمگین.
خلاصه:دختری به نام باران..بارانی از جنس طوفان…بارانی که بعد از دو سال، قصد طوفان را دارد…بارانی که با وجود زخم های روی تنش هنوز بر سـر پای خود ایستاده است و فقط یک چیز را در ذهن و دلش تکرار می کند:“انتقام”.“انتقام”…“انتقام”…مقـــــدمه:در جنگل من هوا سرد است ،آهوها با کفتار ها می چرخند ؛ روباها قصـد ف
دوران عجیبیست کسی فکر کسی نیست
حتی به خودش نیز بشر رحم ندارد
تا منفعتت رفت، توام رفته ای از دست
بر شاخه ی خشکیده تبر رحم ندارد
شاهی که به دست پسرش مرد نوشته...
حتی به پدر نیز پسر رحم ندارد
محتاج خودت باش که این تیغ جماعت
بر دست و سر و پا  و به پر رحم ندارد
طوفان زده دنیای مرا سخت شکسته
طوفان زده، بر زیر و زبر رحم ندارد
دستی که مرا کنده از این چاه... رها کرد
باور بکن ای عشق، بشر رحم ندارد
#حمید_رفائی
@hamidrefaeipoem
وقتی همه جا ساکت می‌شود،مثلا نصفه شب ها،صدایی از دوردست خبر یک اتفاق نامعلوم را می‌دهد.
اتفاقی که مثل یک طوفان می‌آید و همه چیز را نابود می‌کند و می‌رود بدون اینکه نگاهی به پشت سرش بکند.
یک طوفان که بند بند وجودم را از هم جدا می‌کند و چیزی باقی نمی‌گذارد جز چند تکه استخوان.استخوان هایی که با یک اشاره دست پودر می‌شوند.
شب ها خوابش را می‌بینم.خوابی پر از هیچ!قدم می‌زنم در جایی که هیچ چیز نیست حتی زمین و آسمان.از خواب می‌پرم.پا می‌گذارم بر
دم شب چنان بادی وزید که نگو و نپرس. برق قطع شد. صدای خرد شدن شیشه ها رو از هر جا می شد شنید.
از دیروز تا امروز هم چندین بار تگرگ باریده و خساراتی زده. دیشب هم که رعد و برق هایی می زد که از برق اون همه جا روشن می شد.
تو برخی جاهای شهر هم درختان زیادی رو شکسته. کانال هواشناسی ایران رو هم که دیدم، بارش تگرگ به خیلی جاها خسارت وارد کرده.
مثل اینکه امسال، برنامه ها برامون داره.
تگرگ عزیز، هرچند زدی گل هایی که تو باغچه دارم رو خراب کردی ولی از دستت عصبانی ن
هر چه گفتم عیان شود به خدا
پیر ما هم جوان شَود به خدا
در میخانه را گشاد یقین
ساقی عاشقان شود به خدا
هر چه گفتم همه چنان گردید
هر چه گویم همان شود به خدا
از سر ذوق این سخن گفتم
بشنو از من که آن شود به خدا
آینه پیش چشم می آرم
نور آن رو عیان شود به خدا
باز علم بدیع می خوانم
این معانی بیان شود به خدا
گوش کن گفتهٔ خوش سید
این چنین آن چنان شود به خدا
Artist: Ryan Stewart | Music Name: A Distant Storm | Genre: New Age/Piano | Released: 2019 | Ryan Stewart - A Distant Storm
هنرمند: رایان استوارت | نام موزیک: طوفان دور | سبک: نیوایج پیانو | تاریخ انتشار: 2019 | ملیت: آمریکا
دانلود آهنگ بی کلام (رایان استوارت) Ryan Stewart با نام (طوفان دور) A Distant Storm
ادامه مطلب
نسیم صبح سعادت، بدان نشان، که تو دانی
گذر به کوی فلان کن، در آن زمان، که تو دانی
تو پیک خلوت رازی و دیده بر سر راهت!
به مردمی نه به فرمان، چنان بران که تو دانی
بگو که جان عزیزم ز دست رفت، خدا را...
ز لعل روح‌فزایش، ببخش آن که تو دانی
من این حروف نوشتم، چنان‌که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی*

خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است
اسیر خویش گرفتی بکُش، چنان که تو دانی
امید در کمر زرکشت چگونه ببندم؟!
دقیقه‌ایست نگارا در آن میان که ت
پویانمایی پرنده طلایی
 
داستانی که قسمتی از آن مربوط به امام رضا (علیه السلام) میباشد.
 
پرندۀ طلایی یک کبوتر آزاد به نام طوفان است که در پی یک جای مناسب برای زندگی راه بسیار طولانی را طی کرده است.
«طوفان» از راه دوری می‌رسد و با «نقره»، «مهربان»، «سفید»، «عمو دانا» و سایر کبوترهای شهر جدید دوست می‌شود. او شهر آنها را برای زندگی مناسب می‌یابد، غافل از اینکه دوستان جدیدش برخلاف نظر او، این شهر را محل مناسبی برای زندگی نمی‌دانند و قصد دارند آ
محبوب من! به خویشتن جفا کردم. این درها باز نمی شوند و من اغلب خودم را سرزنش می کنم که چرا عمر را پشت درهایی تباه کردی که هرگز باز نمی شوند.محبوب من! آیینه ها گفتند که بگویم چقدر خندیدن به شما می آید. وچقدر نگاه کردن،به چشم های شما می آید.محبوب من!همه نقاشی ها وپرتره ها می گویند به شما بگویم که لبخند مونالیزا، اقتباسی از یک تبسم نیمه کاره شماست.محبوب من! چه قدرشادی و امیدبه آینده، به شما می آید. چه قدر دست به سرکردن، روزهای سرد زمستان، به شما می آی
سحردرمسجدکوفه علی طوفان ایمان است/برای وصل برایزد ندایش فزت ازجان است/شده محراب آن مسجد زخون فرق اورنگین/صدای جبرئیل آنجا نشان ازچشم گریان است/برای امت احمد به ناگه یک بلا آمد/دوباره بی پدر گشتن برآن خیل یتیمان است/زندتیغ ستم دشمن عدالت را که حیدربود/برای شیعیان اشکی زچشم هرمسلمان است/عزابرپاشده اینک زداغ حضرت حیدر/که تقدیرخداوندی برایش وصل جانان است/بیاید یوسف زهراکه مرهم برعلی باشد/ظهورحضرت مهدی برای درد درمان است/
فکر کنین بعد کلی سختی کشیدن دوباره درگیر یک چالش جدید بشین و کاملااتفاقی متوجه یکسری پیام بشین که در مورد شماست ( و دد مورد شما به خانواده هشدار میدن !)و شما هم با این که امکانش رو دارین به خودتون اجازه چنین کاری رو ندین که برین پیام ها رو چک کنین و بلا تکلیف بشینین که ببینین چه بلای دیگه ای قرار سرتون بیاد ، تا کجا قراره تحت فشار باشین و برای عقایدتون بجنگین و پنهانشون کنین :)))))
فقط میتونم بگم خدایا تنها امیدم اینه که حواست هست ، هر چی که خودت صل
تاپیش از این اندکی دیرتر می رسیدم به سفره افطار و برای همین در جریان  صحبت هایشان قرار نمی گرفتم.
برای افطار که رفتم دیدم در حال غیبت هستند،روزه را افطار نکرده بلند شدم،چند دقیقه ای را به آشپزخانه رفتم و خودم را با شست و شوی دست هایم سرگرم کردم،یکبار،دوبار،سه بار،دیدم بی فایده است و صحبت هایشان تمام نمی شود و تنها آب را بی جهت اسراف کرده ام...
آمدم سر سفره ،صدایشان به قدری بلند است که نمی شود مانع شنیدن حرف هایشان شد...
کمی فکر میکنم ، ارام به گ
طوفان غم زکوفه برکوچه دل آمد/ازماتم ولایت مجلس ومحفل آمد/اشک بصرکه کم شدخون دیده راگرفته/اندر فراق حیدرآن مردعادل آمد/زهرازاین مصیبت با مصطفی بگرید/خون خدازفرق مولای کامل آمد/محراب کوفه اینک از خون اوخضاب است/ازمجتبی وزینب گریه به حاصل آمد/الهام غم گرفته چون کربلا زحیدر/اشک حسین عطشان برجان ساحل آمد/ای بی وفا زمانه بامرتضی چه کردی/سوی یتیم کوفه غم راچه نازل آمد/گریه زچشم مهدی بانائبش چکیده است/ناگه ظهورمولابر شیعه نائل آمد/
گریه واشک وتوسل نورایمان میدهد/درتجلی حقیقت عشق رحمان میدهد/نیمه شب ازخشیت حق گریه دارداتصال/یک صفایی در عبادت بهرانسان میدهد/پاسداری میکند از اعتقادت اصیل/زمزم دیده به شیعه بازاحسان میدهد/همره آیات قرآن میکندتفسیرنور/ازبصیرت مومنین راگنج فرقان میدهد/ازغم آل محمد گریه طوفان دل است/برکت احیاءدین و قرب یزدان میدهد/کربلاآتشفشان قلبهای عاشق است/اشک برزینب چنان آرامش جان میدهد/باولایت گریه باشد زمزم ودرمان دل/اشک شوقی که وصالش مثل قرآن مید
اولین قدم در روند بهبودی خیانت همسر ، تأیید تأثیر کامل خیانت است تا بتوانید یاد بگیرید که طوفان احساسی را که شروع شده است آرام کنید. افرادی که دچار آسیب دیدگی شده اند ، معمولاً بین دوره های بی حسی و احساس غرق در نوسان هستند. با کاهش شوک اولیه ، کنترل ناپذیری روحیه بر آنها چیره می شود. هنگامی که برای اولین بار خیانت همسر تان را کشف کردید ، ممکن است عصبانی شوید ، سپس به سکوت حیرت آور عقب نشینی کنید. با این حال ، به عنوان تأثیر خیانت همسر شما ، ممکن
بهرشیعه دررجب طوفان ماتم آمده/درشهادت نامه او بازهم غم آمده/حضرت موسی بن جعفر شدشهیدراه دین/از فراقش ناله هایی چون محرم آمده/هفتمین گوهر برای دوستان اهل بیت/یاداز زنجیر وزندان اشک زمزم آمده/میشود باب الحوائج کشته درسجن بلا/مجلس سوگی برای او فراهم آمده/زمزم دلدادگی شیعیان کاظم شده/بهرایمان وولایت حبل محکم آمده/تسلیت برمهدی او درفراق حضرتش/برمصیبتهای کاظم بازمرهم آمده/
چنان گل ساده ای تا بی نهایت
خردمند‌ی ، بزرگ و با کفایت
چو ساحل امن و چون دریا عمیقی
بُوَد هر اهل عشقی مبتلایت
گوهر هستی تو را پیرایه ای نیست
هنر کم می نمایاند برایت
تفکّر در حریمت مانده مسکوت
اصالت مانده در اصل و بهایت
چنان باغ انار مُلک اجداد
پر از میوه وجود با صفایت
در این دوران سخت بی وفائی ،
کند حفظ از بد دوران خدایت .
- من از کسی نمی ترسم که هزار ضربه را یکبار تمرین کرده است، بلکه از کسی می ترسم که یک ضربه را هزار بار تمرین کرده باشد: موافقم
- طی چند روز آینده دو روز کاملا روستایی رو تجربه میکنم. (تا اطلاع ثانوی لغو)
- اینکه دورهمی دوباره میخواد پخش بشه خوشحال کننده اس.
- فک کن اسمت کابوس باشه: بنظرم که قشنگ میشه
- اگه خدا میتونست تا الان صد بار خودشو کشته بود، شاید تا حالا هیچوقت جدی بهش فکر نکرده، شایدم نمیتونه، شاید خدام ناقص باشه!!
- کتاب اونطوری حلش کرده بود و
کافه‌چی شده‌ام. مشتری‌هایم هر کدام حالی دارند و هوایی. یکی‌شان همیشه شِیک می‌خورد، یا هات چاکلت، یا نهایت کاپوچینو مدیوم. می‌پرسم شب کدام است؟! سر می‌گرداند. نگاهم می‌کند. درنگ می‌کند. با صدایی به آهستگیِ نفس می‌گوید: «یه چیز تلخ‌تر... غلیظ‌تر... دارک... سنگین‌ترین چیزی که تو دست و بال‌ت پیدا میشه...» می‌دانم چه می‌خواهد. می‌روم. هنوز صدای نفس‌هایش می‌پیچد توی گوشم...
چشم‌هایم را باز می‌کنم. بی‌کافه‌ام، بی‌مشتری...
پ.ن: این‌جانب، از
- من از کسی نمی ترسم که هزار ضربه را یکبار تمرین کرده است، بلکه از کسی می ترسم که یک ضربه را هزار بار تمرین کرده باشد: موافقم
- طی چند روز آینده دو روز کاملا روستایی رو تجربه میکنم. (تا اطلاع ثانوی لغو)
- اینکه دورهمی دوباره میخواد پخش بشه خوشحال کننده اس.
- فک کن اسمت کابوس باشه: بنظرم که قشنگ میشه
- اگه خدا میتونست تا الان صد بار خودشو کشته بود، شاید تا حالا هیچوقت جدی بهش فکر نکرده، شایدم نمیتونه، شاید خدام ناقص باشه!!
- کتاب اونطوری حلش کرده بود و
ایرانی آزاده را چون ریشه ایران است
خاک وطن چون قبله گاه عشق و ایمان است
ملّت چو سروی ریشه در خاک وطن دارد
هر شاخه اش قومی و بر کشور نگهبان است
اقوام ایرانی چنان اجزاء یک جانند
ترک و لر و کرد و عرب از روح این جان است
فرقی ندارد دشت و دریا ، جنگل و صحرا
خاک کویر ایرانیان را گنج پنهان است
روز و شب ایرانیان آبادی کشور
گرد و غبارش هم چو سرمه روی چشمان است
از افتخارات وطن می بالد او در خود
بدگوئی از میهن به نزدش کار نادان است
مانند بیدی بر سر جایش نمی لر
 
باید توی کویر گم شده باشی و میان طوفان شن گیر کرده باشی تا تفاوت کویر و شن زار را بهتر بفهمی. 
در خواب گیر کرده در نمک زار طوفان گرد و غبار نمک شروع شد هر برخورد گرد با دست و صورتم تمام تنم را می سوزاند و کامم شور می شد .
زنی از دور دست فریاد میزد بچه اش نمرده و زنده است .
و
من از داغ نمک می سوختم و به خود می پیچیدم و می خواستم به آن زن بگویم می دانیم زنده است و چه خوب داد زدی که زنده است اینگونه جان و دلت کمتر می سوزد .
اما
دهان که وا می کردم داغ نمک ب
تحلیل المانیتور از احتمال جنگ بین ایران و آمریکا؛
آرامش قبل از طوفان در خلیج فارس؟
کمتر از سه هفته پس از ترور ژنرال قاسم سلیمانی توسط آمریکایی‌ها و سپس حمله موشکی ایران به پایگاه‌های آمریکا در عراق که به تلافی این ترور صورت گرفت به نظر می‌رسد تب جنگ در خلیج فارس فعلا فروکش کرده است. این احساسی بود که من بعد از بازدید از عربستان و امارات متحده عربی در ماه جاری داشتم.
https://www.entekhab.ir/
ادامه مطلب
از صبح که بیدار میشم تازمانی که خوابم ببره مدام دارم  تو ذهنم حرف میزنم لحظه هایی که صحبت کردن ذهنم تموم میشه زمان هایی که دارم با کسی حرف میزنم برای همین وقتی میام اینجا دیگه نمیدونم باید از چی بگم از حرفهای تو مغزم، از حرفهایی که به دیگران میزنم از چیزهایی که میخام از چیزهایی که میخاستم نشده از چیز هایی که نمیدونم میخام یانه از.... هیچی ندارم برای نوشتن.
اگر کسی مرا خواست 
بگویید رفته باران ها را تماشا کند
واگر اصرار کرد
بگویید برای دیدن طوف
پرسپولیس ، ای موشک سرخ وطن ، یاقوت ایران
پرسپولیس، ای سرخی خون رگ پیرو جوانان
متّحد هستید و باهم ، ارتشی جنگنده ، همدل
آتش توپخانه را روشن کنید ای گلعزاران
جای جای کشور از عشق شما دارد سخن ها
تا به قُلّه یک قدم مانده و یک بازی به میدان
می رسد از هرطرف سوی شما احساس مثبت
از تمام خانه ها ، شهر و ده و استان به استان
نامتان رُعب آور است در خانه تنگ  رقیبان
مرد میدانهای سخت هستید و عشق دوستداران
سلطنت بر آسیا در انتظار سینه سرخان
کرده اید السدّ قلدر
دانلود فیلم سینمایی یک کیلو و 21 گرم کاری از رحیم طوفان منتشر شده در شبکه نمایش خانگی
اگر به فیلمهای ژانر اجتماعی و درام علاقمند هستید پیشنهاد ما این است که حتما فیلم یک کیلو و بیست و یک گرم رحیم طوفان کارگردان جوان سینمای کشورمان را تماشا کنید.
کارگردان: رحیم طوفان
تهیه کننده: وحید نیکخواه آزاد
نویسنده: لیلا نیکزاد
بازیگران: سعید آقاخانی ، لیلا زارع ، فرشته صدر عرفایی ، آناهیتا افشار ، بابک انصاری و ...
خلاصه داستان: بابک و مهتاب یک زوج میانسا
 ای بی تو دل تنگم بازیچه ی طوفان ها
چشمان تب آلودم باریکه ی باران ها
مجنون بیابان ها افسانه مهجوری است
لیلای من اینک من مجنون خیابان ها
آویخته ی دردم آمیخته ی مردم
تا گم شوم از خود گم در جمع پریشان ها
با این تپش جاری تمثیل من است آری
این بارش رگباری بر شیشه ی دکان ها
با زمزمه ای غم بار تکرار من است انگار
تنهایی فواره در خالی میدان ها
دریاب مرا ای دوست ای دست رهاننده
تا تحته برم بیرون از ورطه طوفان ها
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخو
وقتی طوفانی  پشت سر گذاشته میشه، پر میشم از ترس و اضطراب.... و هیچی مثل صحبت کردن آرومم نمیکنه نه اینکه دست یکیو بگیرم بگم بیا بشین من حرف میزنم تو باهام همدردی کن،نه ... برعکس دست خودمو میگیرم یه گوشه از اتاقی رو انتخاب میکنم  میشینم و فکر میکنم... فکر میکنم و همچنان فکر میکنم... بهش احتیاج دارم چون هیچ جوره نمیتونم اون ترس و اضطرابو از خودم دور کنم....
دور میشه چون ازبس درگیرش شدم برام عادی شده ....تو این زمان برای خودم فیلسوفی میشم هرجمله ای که از ذ
“مهم نیست تا کجا فرار کنی. فاصله هیچ چیز را حل نمی‌کند. وقتی طوفان تمام شد، یادت نمی‌آید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتّی در حقیقت مطمئن نیستی طوفان واقعاً تمام شده باشد. امّا یک چیز مسلّم است. وقتی از طوفان بیرون آمدی دیگر همان آدمی نیستی که قدم به درون طوفان گذاشت.”من توانایی خاصی دارم :/ تو این روزا فقط توانایی رو تو نامرئی شدن، سفر تو زمان، قدرت بیش از حد و چیزای دیگه می بینن ولی دنیا عجیب تر از اونیه که ما تصورشو می کنم... خب بذا
یکی از ابزارهای پر کاربرد برای حل مسائل و مشکلات و یا یافتن ایده های جدید، استفاده از طوفان فکری یا بارش فکری است.
در این مطلب تصمیم داریم در خصوص این تکنیک کاربردی کمی توضیح بدهیم.
طوفان فکری یک تکنیک خلاقیت فردی یا گروهی است که در طی آن، با جمع آوری فهرستی از ایده ها که خود به خود توسط اعضا تولید می‌شود، برای رسیدن به یک جمع بندی در مورد یک مسأله تلاش می شود.
این مسئله می تواند یک مشکل سازمانی باشد و یا یک ایده که نیاز به کامل شدن و بهبود دارد.
دودی مهیب همه جا را فرا گرفته بود...
و از هر طرف صدای ناله به گوش میرسید....
آخرین چیزی که به یاد دارم صدای هشدار مراقب باشید بود و من تنها بازمانده بخش فرست کلاس این پرواز هواپیمایی که حامل مخلوقات خدا بوده ، آرام ناپدید خواهم شد ، چنان که گویی نبوده ام روزی...!
طوفان عظیم نوح(ع) آغاز دورۀ جدید تمدّن بشری بر روی زمین است. زمان رخداد آن مورد اتّفاق عموم ملّت‌ها و امّت‌ها قرار دارد که حدود 3100 پیش از میلاد -با اندکی پس و پیش- گفته شده است؛ امّا در مورد اینکه جهانی بوده یا منحصر به غرب آسیا، در بین صاحبنظران اختلاف است. آیت‌الله جوادی آملی از جمله عالمان معاصر شیعه است که این اختلاف نظر را به طور جدّی در مباحث تفسیری خود مطرح کرده است.
امّا از نظر حقیر، وقتی خداوند در چند جای قرآن، انسان‌ها را با لفظ "بنی
توماس اندروز، طراح کشتی بزرگ و مشهور تایتانیک بود. او چنان از ساخته
دست خود مغرور بود که گفت: حتی خدا هم نمی تواند این کشتی را غرق کند!

کشتی تایتانیک در همان سفر نخست، غرق شد و بسیاری از سرنشینانش به
همراه سازنده و طراح آن جان سپردند.

وین استنلی، فانوس دریایی بزرگ و مشهوری را ساخته بود. می گفت: هیچ
طوفان و بارانی نمی تواند آنچه من ساخته ام را ویران کند. برای تعمیر فانوس دریایی
اش رفته بود که بر اثر طوفان، تخریب شد و خودش نیز همان جا جان سپرد.

مع
از انسان فرزانه پرسیدند: معنای زندگی چیست؟
گفت: روزی در بازار می‌رفتم، یخ‌فروشی را دیدم که دست خالی باز می‌گشت، یکی پرسید: «چه شده؟ هرچه یخ داشتی فروختی؟» گفت: «نخریدند، تمام شد.» یعنی زندگی مطاعی است که اگر به موقع و به قیمت نفروشی تمام خواهد شد.
پرسیدند: به چه بفروشیم؟
گفت: در بازار نشسته بودم، خطاطی شعری خوش بر کتیبه نوشته، بر دست گرفته بود تا بفروشد؛ گدایی او را گفت: «این هنر به چه می‌فروشی تا خسران بر عمر و هنرت نباشد؟» خطاط اندکی فکر کر
تو مرا از دست دادی ای دوست
من که زندگی دارم ای دوست
هرچه از عشقت کنارم ماند
به خودت میسپارم ای دوست
بعد از تو باران هنوز میبارد
بعد از تو این خانه هنوز مرا دارد
در خواب هم نمیبینی مثل مرا دیگر
غرور من اینجاست تنها نمیمانم راحت برو بگذر
آرامشی دارم که طوفان را بغل کردم
همین دیوانگی را من ببین ضرب المثل کردم
آرامشی دارم که طوفان را بغل کردم
همین دیوانگی را من ببین ضرب المثل کردم
نه نداری ! ارزش ماندن کنارم را نداری
هیچ نشانی تو از عاشق ها نداری. ن
حدیث مهمی نقل شده و جزء وصایای حضرت امام مجتبی (ع)  نیز آمده است به این مضمون : "« وَ اعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لِآخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَدا »: برای دنیایت چنان باش که گوئی جاودان خواهی ماند و برای آخرت چنان‌ باش که گوئی فردا می‌میری .این حدیث معرکه آراء و عقائد ضد و نقیض شده است: 1.برخی می‌گویند مقصود اینست که در کار دنیا سخت نگیر و بگو " دیر نمی‌شود " ولی نسبت به کار آخرت همیشه بگو وقت بسیار تنگ است. 2. در
پویانمایی پرنده طلایی
 
داستانی که قسمتی از آن مربوط به امام رضا (علیه السلام) میباشد.
 
پرندۀ طلایی یک کبوتر آزاد به نام طوفان است که در پی یک جای مناسب برای زندگی راه بسیار طولانی را طی کرده است.
«طوفان» از راه دوری می‌رسد و با «نقره»، «مهربان»، «سفید»، «عمو دانا» و سایر کبوترهای شهر جدید دوست می‌شود. او شهر آنها را برای زندگی مناسب می‌یابد، غافل از اینکه دوستان جدیدش برخلاف نظر او، این شهر را محل مناسبی برای زندگی نمی‌دانند و قصد دارند آ
عیدست ولی بر تن ما رخت قدیم استطوفان بلا در همه جا، جای نسیم استامسال؛ نه ایران که جهان تیره و تار استگویند که این فتنه، ز شیطان رجیم استترسی نَبُوَد بر دل طوفان زده ی ماوقتی که توکّل به خداوند کریم استهر چند که دوریم ز خویشان و  عزیزانجای همه عمریست در این قلب سلیم استباید که صبوری کنم و خانه بمانمفاتح بُوَد آنکس‌ که شکیبا و حلیم استما منتظر آمدن صبح بهاریمچشمم به دَر انگار که از عهد قدیم استراضی به رضای تو اَم ای خالقِ سبحانامید من هر لحظه
Google Panda آخرین بروزرسانی سریع طوفان. من بازاریاب ها را برای پاسخ به پاسخ ها ارسال کرده ام. این یک راز نیست. هر راهنمای نوشتن مقاله را بخوانید و به احتمال زیاد به تکنیک ها و تاکتیک های سئو توجه خواهید کرد. تاکنون SEO به عنوان نیروی محرکه اصلی نتایج موتور جستجو بوده است. این …The post راهنمای نوشتن مقاله – SEO VS UCO appeared first on باشگاه مشتریان خبری اینفوجاب.
via باشگاه مشتریان خبری اینفوجاب https://ift.tt/2KMhEoZ
مشاهده مطلب در کانال
- من از کسی نمی ترسم که هزار ضربه را یکبار تمرین کرده است، بلکه از کسی می ترسم که یک ضربه را هزار بار تمرین کرده باشد: موافقم
- طی چند روز آینده دو روز کاملا روستایی رو تجربه میکنم. (تا اطلاع ثانوی لغو)
- اینکه دورهمی دوباره میخواد پخش بشه خوشحال کننده اس.
- فک کن اسمت کابوس باشه: بنظرم که قشنگ میشه
- اگه خدا میتونست تا الان صد بار خودشو کشته بود، شاید تا حالا هیچوقت جدی بهش فکر نکرده، شایدم نمیتونه، شاید خدام ناقص باشه!!
- کتاب اونطوری حلش کرده بود و
گاهی وقتها جز اینکه دستهاتو ببری بالا و بگی تسلیم انگار راه دیگه ای نیست
غمگینم. کشتی ام شکسته به خاطر وجود طوفان و صخره و البته عدم مدیریت بنده شکست و به مقصد (مقصدی که من میخواستم) نرسید این چندمین بار است که اینچنین کشتی ام می شکند و به مقصد نمی رسد.
در این وانفسا بدترین و غیر قابل باور ترین خبر را هم برایت می آورند، خبر رفتن تنها عمویت که همان او دیدنش دلت را وا می کرد. بودنش دلگرمی ات بود. وقتی که نتوانستی باز هم بخاطر طوفان لعنتی و کنکور و د
خب عنوان ارامش قبل طوفانه دلیلشم اینه هنوز از شدت و سختی ازمون آگاه نیستیم و فعلا شاید سرسری بگیریم اما خب میدونیم ازمون سختی هستش و تلاش زیادی میخواد
میدونی همیشه تا نزدیک طوفان نشه و اون استرس اماده بودنه سراغت نیاد نمیتونی به عمق اون حادثه پی ببری و اون لحاظ وقوع حادثه تو میفهمی که کجاهای کارو کم گذاشتی و کجاهارو الکی براس وقت گذاشتی
تو این راه خب من کم کم دارم درس خوندم رو روال میکنم اما ١٠٠ درصد از خودم راضی نیستم چون از یک درصد انرژی خ
باز آ تو چنان که می نماییدر رقص شو ار حریف مایی
هی گوشه مچین سخن به غیبتسر راست بگو عبث چرایی
هی غرّه مشو که این و آنیغُرّت کند این منم منایی 
خوابت کند آن طلسم صوفیخونت کند این سر هوایی
راه دل و جان بجو و سر کشچون شعله به کاکل حنایی
این متّحدان عقل وا نهتا وصل همای در ربایی
شاهین تو بر سرت نشستهتا خیمه زند به ناکجایی
برخیز و سوی دگر وطن کناین نیست وطن که می تنایی
حلمی غزل خروش بس کنغرقابه شد این شب نوایی
موسیقی: Metisse - Nomah's land
در همین چند روز اخیر، سیل و طوفان وحشتناک در کشور عراق، خسارت هایی به همراه داشت و خبرگزاری ها درباره خسارت های ورود این سامانه به کشورمان هشدارهایی داده بودند.
همین روزها تصاویر مربوط به تخریب یک پل بر اثر طغیان رودخانه در کشور نیوزلند نیز توسط رسانه های کشورمان منتشر شده است.
بعد عده ای شایعه ساخته اند که سیل در ایران به خاطر بارورسازی ابرها رخ داده است! درست مثل ادعای تکراری وقوع زلزله بم و کرمانشاه و... به دلیل انجام آزمایشات هسته ای!
از
هرچه به وضع حاضر می نگرم، بیشتر یقین پیدا می کنم که واقعه ی بزرگ تری در راه است. واقعه ی خافضه ی رافعه ای .. و این مسیر حادثه را دیگر بازگشتی نیست. بیشتر می فهمم که عزلت گزیدن اجباری اهل دنیا برای این است که مدّتی با خودشان خلوت کنند و تفکّر، "که چرا فارغ از احوال دل خویشتنم؟". "کز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود". "یا چه بودست مراد وی ازین ساختنم". راه گریزی نیست. لاعاصم الیوم من امر الله. این بارانی هم که گرفته است و سیلی شده است انگار، آرامش نزدیکی ندا
کتاب گرداب سکندر نویسنده: محمدرضا سرشار انتشارات: سوره مهر
کتاب گرداب سکندر : قصه ی شب های دراز زمستان مردم بندرهای جنوب...
کتاب گرداب سکندرنویسنده: محمدرضا سرشارانتشارات: سوره مهر
معرفی:
این داستان کسی است که سال ها پس از مرگش، قصه ی شب های دراز زمستان مردم بندرهای جنوب بود.از این داستان یک فیلم سینمایی و یک مجموعه سیزده قسمتی عروسکی ساخته شد. این کتاب فوق العاده جذاب است.
بریده کتاب(۱):
ماجرا بسیار ساده آغاز شد. یک روز که در وسط دریا بودند طوف
- من از کسی نمی ترسم که هزار ضربه را یکبار تمرین کرده است، بلکه از کسی می ترسم که یک ضربه را هزار بار تمرین کرده باشد: موافقم
- طی چند روز آینده دو روز کاملا روستایی رو تجربه میکنم. (تا اطلاع ثانوی لغو)
- اینکه دورهمی دوباره میخواد پخش بشه خوشحال کننده اس.
- فک کن اسمت کابوس باشه: بنظرم که قشنگ میشه
- اگه خدا میتونست تا الان صد بار خودشو کشته بود، شاید تا حالا هیچوقت جدی بهش فکر نکرده، شایدم نمیتونه، شاید خدام ناقص باشه!!
- کتاب اونطوری حلش کرده بود و
از طبقه دوم ساختمان آجری کتابخانه به شکوه شورانگیز دریا نگاه می‌کنم ، امروز سومین روز طوفانی دریاست که در اوج عظمت و ابهتش اما رنگ قهوه‌ای به خاک آمیخته‌اش در ذوق می‌زند!
خیره می‌شوم به امواجی که خروشان به صخره‌های سنگی ساحل می‌کوبند، خرد می‌شوند اما لجوجانه‌تر به بازی ادامه می دهند ؛ سرکشی‌شان تا جایی پیش می‌رود که حتی صیادان و مرغان دریایی، رفیقان همیشگی دریا هم توان نزدیک شدن را ندارند، دریا می‌ماند یکه و تنها، خودش و خودش!
خوب ک
سی انچین یک کاتای Naha-te است. این کاتا بسیار هماهنگ است و به صورت آرامش قبل از طوفان است .و معنی چیره شدن و حمله به مقر اشرار است، در بخش اول ما 6 تکنیک داریم که 3 بار تکرار خواهد شد به طرز آرام و باعظمت و زیبایی. تعویض و به طور ناگهانی تکنیک هامانند ایجاد طوفان از حرکات قوی با سرعت های مختلف تشکیل شده است .اگر دقت کنید در این کاتا تکنیک پا بصورت ضربه وجود ندارد.
#من_او
« مَنِ او »
نویسنده: #رضا_امیرخانی
خلاصه:داستان مربوط به خانواده فتاح‌ها از خانواده‌های ثروتمند و مذهبی تهران قدیم است. حاج فتاح دو نوه‌اش -مریم و علی- را بسیار دوست دارد و همیشه سعی می‌کند لوطی‌گری را به آن‌ها یاد دهد. داستان بر محوریت علی فتاح می‌چرخد، پسری که عاشق دختر کلفت‌شان -به نام مهتاب- است. در پِیِ کشف حجاب، مریم به فرانسه می‌رود و بعد از مدتی مهتاب نیز به پیش او می‌رود و علی هم‌چنان عاشق است و مهتاب هم‌چنان عاشق است اما ..
دانلود آهنگ حامد همایون شب یلدا (چنین کنم چنان کنم)
دانلود آهنگ شاد چنین کنم چنان کنم از حامد همایون شب یلدا از رسانه فرهنگی هنری آپ آهنگ با لینک مستقیم دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ با پخش آنلاین و متن آهنگ
Download New Music By Hamed Homayoun – Chenin Konam Chenan Konam
ترانه سرا: سهیل حسینی / ملودی: حامد همایون / تنظیم کننده: مسعود جهانی

ادامه مطلب
سیستم رانندگی خودکار ماشیت تسلا، در طی طوفان دنیس تونسته جان دو خانواده (۸ نفر رو نجات بده).  گویا حین رانندگی یک درخت بلوط براثر طوفان به داخل جاده سقوط میکنه که سیستم راننده خودکار ماشین تسلا زودتر از راننده ها متوجه سقوط درخت میشه و ماشین ها رو متوقف میکنه. نکته جالبه ماجرا اینه که هر دو خودرو که در مسیر درخت بودن از خودروهای مدل تسلا بودن.
دیگه دوران بنز و تویوتا و رنو و ... تموم شده!!! حالا تسلا موتورز سلطان جاده هاست!!! یک شرکت تولید کننده ما
ابرهای بی شماری درونم می گریند ... و من با دست خطی اندوه بار می نگارم قامت الف هایم خمیده , طوفان اشک نقطه ها را برده و در این حال چه می توان خواند از نوشته هایی که فقط نگارنده می فهمد کجای کلماتش درد دارند ??? #الهام_ملک_محمدی
 امام خمینی (رحمه الله):
 
«من مجدداً به همه ملت بزرگوار ایران و مسئولین عرض مى‏ کنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگ‌ترین ساده ‏اندیشى این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصاً امریکا و شوروى‏ از ما و اسلام عزیز دست برداشته‏ اند؛ لحظه ‏اى نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت امریکا و شوروى کینه و دشمنى‏ با اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- موج مى ‏زند. باید براى شکستن امواج طوفان‌ها و فتنه‏ ها و جلوگیرى از سیل آفت‌ها به سلاح
دارم فکر میکنم که اگه تصمیم بگیرن این قطعی ها ادامه داشته باشه چی.
که مثلا از فرصت ددلاین ها بگذره و من هر روز فقط به بلاگ و بازار و ایتا دسترسی داشته باشم چی.
همه ی کارام مونده. کلی کار دارم که همه شون به سرچ وابسته ان. درس خوندنم هم.
می دونم فقط من نیستم؛ اما غصه ش یه جوری رو دلم سنگینه که واقعا از خودم متنفرم چرا باید توی این نقطه از دنیا بدنیا میومدم؛ هر چند که خودم بی خبر بوده باشم.
جودی ابوت توی یکی از نامه هاش میگه ادم تا وقتی لذت و طعم چیزی ر
دانلود فیلم یک کیلو و بیست و یک گرم
دانلود فیلم ایرانی یک کیلو و بیست و یک گرم با لینک مستقیم و کیفیت عالی (اچ دی)
شما عزیزان میتوانید فیلم یک کیلو و بیست و یک گرم را از رسانه مجاز تب مووی با سرعت بالا دریافت نمایید.
کارگردان : رحیم طوفان
نویسنده : لیلا نیک نژاد
تهیه کننده : وحید نیکخواه آزاد
ژانر : اجتماعی
مدت زمان فیلم : ۸۰ دقیقه
نمونه کیفیت : کلیک کنید
بازیگران : لیلا
زارع , سعید آقاخانی , فرشته صدرعرفایی , آناهیتا افشار , بابک انصاری ,
روشنک گرا
همسایه کوچولو
در کنار یک جنگل زیبا و قشنگ درخت بزرگی زندگی می کرد که شاخه های بلندش را به زیبایی پخش کرده بود. مردمی که به جنگل می آمدند برای فرار از گرمای بسیار شدید خورشید به سایه خنک این درخت پناه می بردند. حتی تعداد بسیار زیادی از پرندگان و موجودات کوچک هم در شاخه های آن زندگی می کردند.
در پای درخت گیاه کوچکی در آمده بود. این گیاه بسیار ظریف و باریک بود و با ملایم ترین نسیم بر روی زمین می افتاد.
روزی این دو همسایه کمی با هم صحبت کردند.
درخت تن
دانلود فیلم یک کیلو و بیست و یک گرم
دانلود فیلم ایرانی یک کیلو و بیست و یک گرم با لینک مستقیم و کیفیت عالی (اچ دی)
شما عزیزان میتوانید فیلم یک کیلو و بیست و یک گرم را از رسانه مجاز تب مووی با سرعت بالا دریافت نمایید.
کارگردان : رحیم طوفان
نویسنده : لیلا نیک نژاد
تهیه کننده : وحید نیکخواه آزاد
ژانر : اجتماعی
مدت زمان فیلم : ۸۰ دقیقه
نمونه کیفیت : کلیک کنید
بازیگران : لیلا
زارع , سعید آقاخانی , فرشته صدرعرفایی , آناهیتا افشار , بابک انصاری ,
روشنک گرا
هرچه افق دید گسترده تر، و خواهش ژرف تر، آرامش و ایستادگی اقیانوسانه تر
خروش جست و جوى ساحل و موج به جان افتادن هم بیشتر، با میدانی فراخ تر و طوفان و گردباد سهمگین تر
به این امید که سینه گشاده تر به موج ها، همان قدر که به تابش های نازک نور روی گوشه های پیدا و پنهان جان
به تو فکر می کنم مثل همیشهاینکه چرا این عشق صاعقه وار بر من زد و رفتشکی نیست این عشق ساتر بی احساسی من استمرحم دلی است که سالها خالی بودهتمام رخ جهل و نادانی من استراز سر به مهریست پر از بدنامیدل طوفان زده ام نمی داند به کجا پناه جویدکشتی سوراخ و ساحل نجات دور 
من اصلا عددی نیستم قدم سر چشم من گذاشتید من کی باشم که کنیز بی بی زینب کبرا س و اهل و عیال کاروان کربلا بیان عیادتم از ذوقم رو پا بند نبودم چنان اشتیاقی به من داشتند چنان محبتی از نگاه و صدایشان به گوش جانم مینشست که انگار ما سالهاست همدیگر را میشناسیم مادربزرگ خدا بیامرزم هم بودن خلاصه اینکه شادی تمام وجودم را پر کرده نگاهشان از نظرم دور نمیشه نزدیک به پانزده نفر بودند خانم ها و چندین دختر بچه با چادر عربی دیگه اصلا مگه غمی میمونه مگه غصه ای
چه می‌شود که جهان از میانه برخیزدوجود تلخم از این عاشقانه برخیزدتو باشی و نفس تا ابد مقدس توهر آن‌چه جز هوست، از کرانه برخیزدزمان به عزلت پیش از نگاه تو برودمکان ز منظره‌ی این فسانه برخیزدچه می‌شود که بیایی به قلب کوچک من که جان ز طاقت این آستانه برخیزدچنان به سطح زمین خیال تو بخورمکه آه تا جهت جاودانه برخیزدچنان به سمت من و روزگار من رو کنکه هر چه «بود و نبود»، از میانه برخیزد 
از چشم که افتاده ای 
خیس و خسته چنان کهچتر اینگونه بیتابی میکندشومینه از پس سرما بر نمی آید تا دل آتش جلو رفته  با جراتی تمام خودسوزی میکند  اشک از من روی می تابد واز نگاهم خودداری میکند. 
به پای که مانده ای سرد و بیدار چنان کهشب احساس بیهودگی میکند یلدا پی در پی پرستار خماری های پنجرهبا انتحار مضمونش تب را خوب تاب میکند بر برهنه گی اندام افکارم رخوتی سخت باز فرود می آیدغم جوانه میزندزخم می زایدشعر عفونت میکند.
ادامه مطلب
نقد رمان طوفان دیگری در راه است

نقد رمان طوفان دیگری در راه است : همیشه یک روزنه­ ایی هست که باز است، باید ببینی!

طوفان دیگری در راه است نوشته ی سید مهدی شجاعی

داستان تحول انسان­هاست، جوانی با استعداد که در اجتماعی فاسد تمام
استعدادها و دارایی­ های درونیش بر باد می­ رود، این جوان ­مرد و زنش فرقی
ندارد اما تنها خواستن است که هر دوی آن­ها را به خوش­بختی می­ رساند. پسری
خوش استعداد که به خاطر خانواده و جامعه توسری­
نقد رمان طوفان دیگری در راه است
نقد رمان طوفان دیگری در راه است : همیشه یک روزنه­ ایی هست که باز است، باید ببینی!
 
طوفان دیگری در راه است نوشته ی سید مهدی شجاعی
داستان تحول انسان­هاست، جوانی با استعداد که در اجتماعی فاسد تمام استعدادها و دارایی­ های درونیش بر باد می­ رود، این جوان ­مرد و زنش فرقی ندارد اما تنها خواستن است که هر دوی آن­ها را به خوش­بختی می­ رساند. پسری خوش استعداد که به خاطر خانواده و جامعه توسری­ خور است، تشنگی محبت، او را به
 
چنان گل ساده ای تا بی نهایت
خردمند‌ی ، بزرگ و با کفایت
چو ساحل امن و چون دریا عمیقی
شود هر اهل عشقی مبتلایت
گوهر هستی تو را پیرایه ای نیست
هنر کم می نمایاند برایت
تفکّر در حریمت مانده مسکوت
اصالت مانده در اصل و بهایت
چنان باغ انار مُلک اجداد
پر از میوه وجود با صفایت
در این دوران سخت بی وفائی ،
کند حفظ از بد دوران خدایت .
 
که گمانش را نداشتن بر کافران عذابی ریزان و رباینده و برای مومنان پشتیبان  سنگر بودیبخدا همراه نعمتهای خلاف مصیبتهایش پرواز کردی افریده شدی و بهطایش  یعنی عطای الهی کامیاد   گشتی. سوابقش را احرازکردیو فضایلش را بدست اوردی شمسیرحجت و دلیلت کند. نبو د و دلت منحرف  نگشت وبصبرتت  ضعیف نشدهراسا،ن. نگشتی و سقوط نکردی تو مانند کوه بودی  ه طوفان نجنباندو همچنان بودی که پیغمبز ص فرمود رفاقت  و دارایی خویش امانت تگهدار ترین مردمست و باز چنان بودی 
من شاعر نیستم. حس میکنم هیچ استعدادی هم در زمینه شعر و شاعری یا ندارم و یا اگر هم داشته باشم، هنوز اونقدر مسئله و دغدغه من نشده که پیگیرش بشم. منتها با توجه به اینکه تو خونه ما همیشه شعر جریان داشته و همچنین رشته تحصیلی من توی دبیرستان، ادبیات و علوم انسانی بوده، من هم دوست داشتم تجربه کنم شعر گفتن رو. اواخر دهه ۸۰ بود که بعد از اینکه یک دور کامل دیوان حافظ رو خوندم، شعر زیر رو با همه اشکالاتش توی اواخر شب تا ابتدای صبح گفتم و این شد اولین غزل من
شنیدم دلت می خواد یکی از اون مزرعه های رویایی فرانکفورت رو بخری. مطمئنم هیچ‌وقت پولت به اون خرجا نمی رسه و مجبور می شی باز ریسک کنی، چنان روزی، آدمِ من توی کارخونه با یه تلفن روزگارت رو سیاه می کنه، اون وقت من هستم و تو. منتظرم باش. چقدر دوست دارم توی چنان وضعیتی قیافه ت رو ببینم. فعلا کاری کردم که زندگی خوش این دختر کوچولوت تلخ بشه!_________________#خرمالو_ها_را_به_گنجشک_ها_بفروش به قلمِ #محمد_حنیف یک تراژدی است. دختر و پسری که طبق سنت به نام هم خورده ان
قصه نوح علیه‌السّلام
یک
 در اخبار است که ابلیس لعنت‌الله از عذاب بترسید. قصد کرد که در کشتی رود. همی‌بود تا آخر چیزی که در آنجا شد خر بود. ابلیس دست در دنبال وی زد و آب غلبه کرد. نوح حمار را گفت: «درآی پیش‌ از آنکه هلاک شوی.» و ابلیس نمی‌گذاشت. نوح گفت: «درآی ای ملعون» حمار را، ابلیس درآمد و در گوشه‌ای بنشستن. نوح ندانست تا آنگه که اهل کشتی را در کشتی راست می‌نشاند ابلیس را دید. گفت: «ترا ای ملعون، کی درین‌ جای آورد؟» گفت تو. نوح گفت: «من ترا کی
فروش و تعمیر درب شیشه ای میرال 09121279023 
رگلاژ و خرده کاری شیشه های میرال ، سرویس و تعمیر درب شیشه میرال باکمترین هزینه شیشه سکوریت طوفان ... تعمیرات انواع درب های میرال ( کشویی و بازشو)44047945 ... آگهی های تعمیر و رگلاژ شیشه سکوریت ، شیشه ساختمانی 66890273تعمیر شیشه سکوریت 09121279023 تعمیرات و نصب رگلاژ درب میرال  تهران ، رگلاژ شیشه سکوریت,تعمیرات شیشه میرالنصب شیشه سکوریترگلاژ درب شیشه ایتعمیرات شیشه سکوریت در غرب تهران
تعمیرات شیشهتعمیر کار شیشه سکو
باید توبه کرد، توبه به معنای واقعی‌اش که همان بازگشت است. یعنی مسیر غلط‌آمده را به عقب برگشتن و راه درست را طی‌کردن.
عمری است جلسه‌ی روضه‌ای می‌روم، پای روضه‌ی مداحی می‌نشینم، وعظ واعظ و عالمی را می‌شنوم و استادی را استاد و استادم می‌دانم که امام حسینی که من دوست دارم را برایم به تصویر می‌کشد، امام حسینی که بر عقاید من منطبق است؛ در حالی که باید امام حسین را آن چنان که هست می‌شناختم، آن چنان که هست نه آنچنان که من می‌پسندم.
حسین جان! ه
باید توبه کرد، توبه به معنای واقعی‌اش که همان بازگشت است. یعنی مسیر غلط‌آمده را به عقب برگشتن و راه درست را طی‌کردن.
عمری است جلسه‌ی روضه‌ای می‌روم، پای روضه‌ی مداحی می‌نشینم، وعظ واعظ و عالمی را می‌شنوم و استادی را استاد و استادم می‌دانم که امام حسینی که من دوست دارم را برایم به تصویر می‌کشد، امام حسینی که بر عقاید من منطبق است؛ در حالی که باید امام حسین را آن چنان که هست می‌شناختم، آن چنان که هست نه آنچنان که من می‌پسندم.
حسین جان! ه
وقتی که بارون زدتگرگم همراش بودتو سردیه عشقتزمستون اومد زودآروم بودم با توبی من کجا رفتیسرد بودن اون دستاتتنها چرا رفتیحالا شده طوفانتو دریای قلبمموجان که میکوبنبه سینه ام هر دمبعد از تو پاییزاهوا خیلی سردهلطفی تو بارون نیسابرم پر از درده
وقتی که بارون زدتگرگم همراش بودتو سردیه عشقتزمستون اومد زودآروم بودم با توبی من کجا رفتیسرد بودن اون دستاتتنها چرا رفتیحالا شده طوفانتو دریای قلبمموجان که میکوبنبه سینه ام هر دمبعد از تو پاییزاهوا خیلی سردهلطفی تو بارون نیسابرم پر از درده
نه همیشه در میان جمع، نه همیشه به کناره. هنر گوش فرادادن به هرآنچه خوانده می‌شویم. هنر عشق را دریافتن و به شکلی که دوست می‌داریم به بیرون از خود جاری کردن. به شکلی خلّاق، نو، قائم‌به‌ذات و منحصربه‌فرد، چنان چون خود روح، چنان چون خود عشق. 
هنر را آن نمی‌کند که می‌بیند یا می‌شنود، هنر از آن اوست که دیده‌ها و شنیده‌ها وکشف‌ها و شهودها و دریافت‌ها را به شیوه‌ی خود، از پس وسعت تجربه‌های سخت و اعماق آزمونهای زندگی، به زندگی تقدیم می‌دارد.
از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآید
ترسم که رفته رفته طوفان غم برآید
از اتحاد چشمم با پای، در ره عشق
مالم چو دیده بر خاک، نقش قدم برآید
گر دست شام هجران گیرد گلوی شب را
مشکل که تا قیامت، از صبح، دم برآید
در موج‌خیز دریا هر لحظه نیست طوفان
کز رشک آب چشمم دریا به هم برآید
از بار محنت دل فرسود جسم قدسی
یک مشت استخوان چند با کوه غم برآید؟
قدسی مشهدی
پنجره را که باز می‌کنم، انگار دریچه‌ی خاطرات نامحدودم را باز کرده‌ام. شاید همه‌ی بادها درختان را شکسته‌اند و شاید فاجعه‌ای به بار آورده‌اند. اما من همه‌ی آن‌ها را دوست دارم. بادها. باران‌ها. طوفان‌ها. خاطرات. می‌دانم که آن‌ها هم در گوشه‌ای از قلب مرطوب و مه‌گرفته‌شان مرا دوست دارند...
طوفان فکری یا بارش فکری (به انگلیسی: Brainstorming) یک تکنیک خلاقیت فردی یا گروهی است که در طی آن، با جمع‌آوری فهرستی از ایده‌ها که خودبه‌خود توسط اعضا تولید می‌شود، برای رسیدن به یک جمع‌بندی در مورد یک مسئله تلاش می‌شود.
ادامه مطلب
تاریخ: 1398/07/25



دسته بندی:

بازی‎های ویندوز



 بازدید: 4052


دانلود





 بازی Fortnit
تاریخ: 1398/07/25



دسته بندی:

بازی‎های ویندوز



 بازدید: 4052


دانلود





 بازی Fortnit
دانلود بهترین آهنگ های دوشنبه 16 دی ماه 98
دانلود آهنگ جدید محمد رضا نظری به نام طوفان ایران
Mohammadreza Nazari - Tofan Iran
محمد رضا نظری طوفان ایران
*******************
دانلود آهنگ عادلانه نیست بی تو سر کنم از رضا بهرام
دانلود آهنگ جدید رضا بهرام به نام عادلانه نیست
Download New Song By Reza Bahram – Adelaneh Nist
دانلود آهنگ عادلانه نیست بی تو سر کنم از رضا بهرام
 
***************************
ادامه مطلب
 
 
ای ساربان، ای کاروانلیلای من کجا می بریبا بردن لیلای منجان و دل مرا می بری
 
ای ساربان کجا می رویلیلای من چرا می بریدر بستنِ پیمان ماتنها گواه ما شد خداتا این جهان، بر پا بود
 
این عشق ما بماند بجاای ساربان کجا می رویلیلای من چرا می بریتمامی دینم، به دنیای فانیشراره عشقی، که شد زندگانیبه یاد یاری، خوشا قطره اشکیبه سوز عشقی، خوشا زندگانیهمیشه خدایا، محبت دلهابه دلها بماند، بسان دل ما
 
که لیلی و مجنون فسانه شودحکایت ما جاودانه شودتو اکنو
دانلود بهترین آهنگ های دوشنبه 16 دی ماه 98
دانلود آهنگ جدید محمد رضا نظری به نام طوفان ایران
Mohammadreza Nazari - Tofan Iran
محمد رضا نظری طوفان ایران
*******************
دانلود آهنگ عادلانه نیست بی تو سر کنم از رضا بهرام
دانلود آهنگ جدید رضا بهرام به نام عادلانه نیست
Download New Song By Reza Bahram – Adelaneh Nist
 
دانلود آهنگ عادلانه نیست بی تو سر کنم از رضا بهرام
***************************
ادامه مطلب
آن که برهنه چنان ابتدای خودش، تمام قدبا سینه‌ی راستش، کوهستانو سینه‌ی چپش، دشتستانو تهی‌گاهش باغ‌های انگور و کرت‌های زعفرانو شرم‌گاهش سرچشمه‌ی قنات‌هابه پاس مادرش زمینو پدرش آسمانایستاده بود به تماشاباران را چشید با پوستشو آفتاب را نوشید با چشمانشنمناک، خاک را که خویشاوندش بودتنفس کردبارور شد از منظرهو خود دیگر منظره‌ای بود ‌
پ.ن: پاره‌پاره و ناشیانه تصویر شد.
  روز ازل عشق تو شد باعث پیدایش من
من خود طوفان و تو هم ساحل آرامش من 
 
هیچ عجب نیست که با دست خودت رام شدم
در بر و آغوش تو جا می شود آسایش من 
 
از دل و جانم زده ام تا که غمت بیش کنم 
چهره ام از گریه پر است این همه پیرایش من
 
لختی امانم بده ای دیده دمی پلک ببند 
سیل محبت به ره افتاده از این بارش من
 
با دل پر مهرت اگر بر سر من دست کشی
تا قد و بالای بلندت برسد دانش من 
 
صحبت خود نیست ولی با تو سخن ها دارم 
با خطر شورش چشمت چه کند سازش من ؟؟
نمیدانم چه حکمتی در این فاصله های تخمی ست.شاید فرصتی باشد برای رشد و بلوغ احساسات.اما من نمیخاهم این پیچیدگیها را.دلم سادگی میخاهد، یکرویی و بی ریایی، دلم صدای بادو طوفان و تراکتور میخاهد.دلم آن "نمیخواهم، ولی نمیشود نروم" ها را میخاهد.تو بهمن دول بکشی و بگویم نکش و بگویی چشم و باز اعتراف کنی که نشد.چقدر که این سادگیها قشنگ و دلخاهند..
گاهی باید ماشه را بکشی...
و بعد ملافه را...!
روی تمام احساسات و دلبستگی ها و اعتماد ها و تعهدات پوچ زندگی!
و به حرمت اشکهایت...
لبخندی ب خون جاری بزنی
و جریان آرام خشم را به جان دقایق بیندازی!
و سوگند ب آرامش... زمانی ک رها شوی از احساس ، هرچه نداشته ای را خواهی داشت...
و داشته هایت را طوفان فراموشی خواهد برد...
نذر کرده ام
یک روزی که خوشحال تر بودمبیایم و بنویسم کهزندگی را باید با لذت خورد..که ضربه های روی سر را باید آرام بوسیدو بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد..یک روزی که خوشحال تر بودم..می آیم و می نویسم کهاین نیز بگذرد..مثل همیشه که همه چیز گذشته است وآب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است..
 
این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن‌مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت ساله امام مجتبی (ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.
زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و ا
ماری رو پوشی خاکستری تنش بود که آن را از مادرش به ارث برده بود . موهای تیره اش را از پشت با تکه ای بند سبز بسته بود ، بعداٌ زمانی که داشتم بازش میکردم متوجه شدم از همان بندهای ماهیگیری پدرش بود . آن چنان ترسیده بود که نیاز نبود من چیزی بگویم ، او خودش می دانست من چه چیزی میخواهم. او گقت : "برو"، اما این را غیر عادی میگفت . میدانستم که مجبور است این را بگوید . و هر دو می دانستیم که این را به همان میزان جدی می گوید که غیر ارادی ، اما لحظه ای که گفت : برو .
نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران که پیش‌تر توان خود را در ساخت پیشرفته‌ترین و مدرن‌ترین تجهیزات نظامی از موشک دوربرد گرفته تا زیردریایی به اثبات رسانده‌اند، طی دو سه سال اخیر راهبرد جدیدی را در زمینه گسترش توان حرکتی بر روی زمین در هنگام رزم اتخاذ کرده‌اند.  نتیجه این راهبرد، طراحی، ساخت و تولید انبوه سه خودروی نظامی با قابلیت‌های تاکتیکی مختلف است. وزارت دفاع با ساخت این سه خودرو و تحویل آن‌ها به یگان‌های زمینی سپاه و ارتش، توان ر
 بعد از هر طوفان و شکست و اتفاق بدی که توی زندگی میفته، به یه دوره ریکاوری نیازه که ذهن استراحت کنه و بتونه یه کار دیگه رو شروع کنه یا تلخی اون اتفاق کمرنگ تر  بشه. من هیچوقت این دوره رو جدی نمی گرفتم و بیشتر خودم رو تحت فشار میذاشتم. الان نسبت به ماه گذشته تغییر چندانی نکردم و گذشته رو هم پشت سر نذاشتم؛ اما قکر میکنم آماده ام که قدم بعدی رو بردارم. 

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها